معلومات مظفرالدین شاه در ریاضیات معلومات مظفرالدین شاه در ریاضیات از جمع و منهای ساده تجاوز نمی‌کرد و حتی به ضرب و جدول ضرب نرسیده بود و اعداد و اوزان را بخوبی تشخیص نمی‌داد و قادر به شمردن اعداد بزرگ نبود. روزی شاه دستور داد هزار سکه طلا به احمد خان خواجه مادرش (شکوه السلطنه) به جهت خوش‌خدمتی ببخشند. امین‌السلطان صدراعظم به کارگزاران خزانه دستور داد صد سکه اشرفی را در بشقابی بگذارند و به منظر شاه برسانند و اگر شاه اجازه داد آن مبلغ اشرفی را به احمد خانِ خواجه تحویل دهند. مظفرالدین شاه از دیدن صد سکه طلا در بشقاب عصبانی و متحیر شد و گفت: من دستور داده بودم هزار اشرفی به این خواجه بدهید چرا رفته‌اید این همه اشرفی‌ طلا آورده‌اید! این تعداد بسیار زیاد است و لازم نیست به یک خواجه بی‌ارزش حرمسرا داده شود! سپس شاه یک مشت از اشرفی‌ها را برداشت و به خواجه بخشید و امر کرد مابقی را به خزانه بازگرداندند و کسی جرات نکرد به شاه بگوید هزار سکه بسیار بیش از اینهاست! مأخذ خاطرات و خطرات، مهدیقلی هدایت. انتشارات زوار. تهران 1344 زنده یاد عبدالحسن نوایی در مقدمه‌ کتاب مرآت الوقایع مظفری می‌نویسد: سفرنامه‌های مظفری از سفرنامه‌های ناصری چندان سست‌تر و بی‌محتواتر نيست. اين پدر و پسر گويی تعمد يا تعهد داشتند كه يک كلمه حرف حسابی كه به درد اهل تاريخ بخورد و روشنگر مطالبی در سياست داخلی و خارجی باشد، ننويسند! علی‌اصغر شمیم در کتاب ایران در دوره سلطنت قاجار در توصیف مظفرالدین شاه می‌نویسد: تاریخ او را فردی ساده‌لوح، سهل القبول، متلون المزاج، مسخره و مضحکه‌پسند می‌شناسد که از لحاظ فکر، کودکی سالخورده بیش نبود! در دوره او امور سلطنت با میل عمله‌جات خلوت اداره می‌شد. خلوتیانِ پادشاه گویا از پست‌فطرتان و پست نژادان و بی‌تربیت‌ترین‌ها و بداخلاقان انتخاب می‌شدند! از این رو وضع دربار ملاعبه بود. پادشاه شخصاً دارای هیچ علمی نبود و از اطلاعات سیاسی و تاریخی و غیره که لازمه جهانداریست، بی‌بهره بود و از این رو، عاقبت‌اندیشی حتی برای خود و اخلاف (اولاد) خویش هم به خاطرش خطور نمی‌کرد تا چه رسد به آبادانی ملک و مملکت! 🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇 @iran_Tarikh