درود خدا بر شیر زن ایلامی!
ایراندختی شایسته که یک تنه وظیفه ۹۰درصد آقایان بهارستان نشین که زمان انتخابات و ایام تبلیغات نعره های حق خواهی و حق جویی آنها آسایش را از مردم گرفته بود و حضور و ورود خود به مجلس را کلید گشایش و حلال مشکلات کشور می دانستند. بخوبی انجام می دهند.همانانی که چون پایشان به مرکب آرزوهایشان رسید و خود را سواره دیدند ،فراموش کردند آنانی را که نقش رکاب و زین را برایشان ایفاء نمودند.
چه شد آن همه حق گویی و دانایی ؟
چه شد آن برنامه ها و توانایی؟
چه شد آن همه من و من کردنهای تحولخواه و عدالتجو...
راز مهر سکوتی که بر لبها زده شد چیست؟
به چه راضی شده اند مدعیان دادگری و دادستانی؟
صداقت و شرافت را با چه معامله کرده اند؟
یک مثل در بین کارگزاران حکومتی رایج است .
"در جیبت را ببند تا در دهانت باز شود.!"
یقینا ؛ فریاد رسای این خانم باشرافت و گویایی کلامش که بدون شک بر اصم ترین گوشها نفوذ خواهد کرد اگر خفتگان مسئول خوابشان ساختگی و مصنوعی نباشد،ناشی از دوختی است که بر جیب خود زده است.
آری !
راز شجاعت،نعره های شیرسای این بانو که موی برتن هر ایرانی وطن دوست و باغیرتی راست میکند نه مدرک اوست و نه تخصصش چرا که مدعیان تخصص و مدارک عالیه دربین نمایندگان کم نیست.بلکه غلبه ایست که بر هوا و هوس های سیاسی و دنیوی و منصب های گروگانی و تاوانی سیاست مداران سیاست زده است.
ایران دخت" لایق و شایسته وجود نازنینت است بانو..!