قبطه بر بعضی مسلمانان روااست.
آن مسلمان که فقط ، عبد خدااست.
( دکلمه)
مقام ریاست کشور ، برای او چه کوچک بود!
ابر مستکبر ایران ، برایش همچو کودک بود!
نقاب از چهره ی آزادی آمریکا برداشتی!
وباطرح سوالی زیرکانه،(هلوکاست)هوشمندانه، فروریختی پناهگاه رژیم صهیونیستی را!
و با توضیح توحید ،
شرحی از عدل و امامت،
در کلاس بی کلامت،
در عمل ، معنای اسلام چیز دیگر شد،
و اسلام اصیل و ناب نمایان شد،
دراو تسلیم به معنای حقیقی جلوه گرشد.
او ، یک ، مسلمان است
واینبار از لباس و سنگر دینی و حزب الله چند پهلو، کشید بیرون شاهان را و فریاد زد ، که اسلام شاه نمی خواهد!
خدا خواه و خدامحور و عاشق بود،
نشد تسلیم ترفندهای شیطانی،
مشوش نیست و از سنگلاخ تردیدها عبور کرده،
خدا را اعتماد کرده،
به قادر بودن داور یقین کرده،
ودر هوشمندی کامل،
دلش را با صفا کرده،
مالامال و لبریز از نور خدا کرده،
او ، یک ، مسلمان است.
دل را ز هر چه غیر حق تهی کرده،
پس از این پاکسازی ،
دل تکانی،
آن یگانه نازنین میهمان را نجوا و صدا کرده،
مدام خدا خدا کرده،
دلش را با خدایش مبتلا کرده،
خدا را صاحب دل کرده و خودرا به پای او فنا کرده.
او ، یک ، مسلمان است.
به زیبایی گرفته دست عقلش را،
به دیدار دلش برده،
در این وادی ،
دل میزبان و عقل میهمان و
صاحب خانه و مالک خداوند است.
در اینجا عقل زده زانو و دل را می کند تکریم و تعظیم،
وعقل ودل در آمیختند،
در این دیدار ،عشقی پاک پدیدار شد،
تولد اتفاق افتاد ،
و مولود دل و عقل،
انسانی خردمند شد،
او ، یک ، مسلمان است.
او که رفتارش ،عبا ت،
کردارش ، غیر عادت،
حشر و نشرش ،باصداقت،
وجودش جز شهامت نیست،
مرامش نفس وشهوت نیست،
مال و مکنت نیست،
خدا خواهی او از جنس ترس و منفعت نیست،
نمازش ، حسب عادت نیست ،
او ، یک ، مسلمان است.
دایما اعلام می دارد که من خدمتگزارم ،
نیستم ارباب ،مثل بعضی ها!
نوکرم بر مردم و من در تلاشم،
نیستم شاه ، مثل بعضی ها!
اوتمام قد عابد است و عبد،
نباشد برده شهوت و قدرت،
مثل بعضی ها!
عاشقست بر زندگی ، بر مرگ ،
از این رو نیست ترسو،
مثل بعضی ها!
او ، یک ، مسلمان است.
او به هنگام نیاز انقلاب ،
در عرصه قدرت نمایان شد،
وقدرت،
فرصت خدمت،
هییت دولت ،
پایگاه شبانه روزی خدمت به مردم شد.
تمام طول این مدت،
بجز خدمت،
نبود در فکر این دولت!
او ، یک ، مسلمان است.
شیاطین جای گیری کرده بودند در دل ایران ،
و قی کردن برای کشور ایران ضرورت بود،
ابر جراح ایرانی ،
به تیغ و سنگر ایمان مجهز بود،
بدست پاک این جراح،
عفونتها و انگلهای حزبی و
گروهی دربدر گشتند،
کشید پایین شاهان را،
و دیدیم حوزه های علم و دین،
با فتنه هم ساز شد!
و مداحان قدسی ظاهر از ظاهر برون رفته و باطن را نشان دادند،
شدند قداره بند و ناسزا گو،
و این جنس حقیقت است،
که چون ظاهر شود ،
هوسبازان زهر جنس و لباس،
او را بر نمی تابد.
او ، یک ، مسلمان است