🦋🕊🍃✨ . شب‌آخرے‌ڪہ‌آقا‌مهدے‌پیش‌ما‌بود . و‌روز‌بعدش‌بہ‌سوریہ‌رفت، . ابوالفضل‌را‌روےپایش‌گذاشت‌تا‌بخواباند. . تا‌صبح‌این‌بچہ‌روےپاےبابایش‌بود . و‌غر‌مےزد‌و‌گریہ‌مےڪرد. . مهدےبا‌یڪ‌حوصلہ‌خاصے . ناز‌این‌بچہ‌را‌مےڪشیدو‌تا‌صبح . او‌را‌روےپایش‌نگہ‌داشت‌و‌گریہ‌ڪرد. . گفت‌این‌بارڪہ‌بہ‌سوریہ‌بروم‌ . معلوم‌نیست‌برگشتےدرڪار‌باشد. .‌•°.‌•°.•°🥀🌿❤️°•.°•.°•. . فیلم‌خنده‌هاےپسرمان‌را . برایش‌فرستادم‌و‌گفت . دیگر‌نمےخواهم‌بہ‌صداےخنده‌اش . گوش‌بدهم‌مبادا‌دلم‌بلرزد. . دلش‌قرص‌ماند‌و‌تا‌آخرش‌هم . مردانہ‌ایستاد :) •|🕊|• •|🗣|• •|💌|• 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran