روز
#مادر ...
#روز_مادر بود، میدانستم
#آرمان یادش نمیرود...
آمد توی خانه پیشم؛ گفت: مامان چشمات رو ببند. گفتم: چی کار داری؟
گفت: حالا شما ببند.
چشمهام را بستم. آرام خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم.
گفتم: مادر نکن. دستهاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق را توی دستانم گذاشت و گفت: مبارکه! بعدم رفت پایین که پاهایم را ببوسد...
اجازه نمیدادم؛ میگفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادرانه!
نمیخوای من بهشت برم؟
#شهید_آرمان_علی_وردی
#مسافر_بهشت
😊دوستاتون رو هم به
ایران جوان بمان دعوت کنید.
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯