✅این فصل از سریال، توجه ویژهای در جهت «فرهنگسازی برای برخورد صحیح باطبیعت» داشت، که با طنازی توانست، توصیههای صحیح در حفظ محیط زیست داشته باشد.
✅✅ توجه به میهنپرستی و حفظ منافع ملی برای ملت هشتادمیلیونی، هم از نکات پررنگ در این فصل بود که با نمایش موانعی که مسبب حزبگرایی میشود، به خوبی به آن اشاره شد.
🎭حضور بازیگرانِ بومی، سبب قوت کار و همچنین انتقال بهتر فرهنگ آن دیار شد، چیزی که در پایتخت به علت ناآشنایی بازیگران اصلی به فرهنگ دیار مازندران یافت نمیشد.
✅✅ نقش اولِ طنز این سریال، معقول و موجه بود، کارگردان با تیزهوشی برای خنده گرفتن بیشتر از مردم سعی نکرد نقش اول را کوچک کند؛ بنظر این رویکرد در بین سریالهای طنز نادر باشد. همین توجه باعث الگودهی مناسب به مخاطبان میگردد.
❇️ انتقادات به جا و مناسب اقتصادی و سیاسی از زیرکی نویسندگان مجموعه حکایت داشت، این انتقادات در جای صحیح خود قرار گرفت و رسالت اجتماعی سریال را انجام داد. شاید بتوان اوجش را آنجا دید که شخص مسئول با هدایایی بیارزش از جانفشانی مردم روستا تجلیل میکند و وقتی یکی از اهالی میگوید: «چه خوبه ما با این چیزای بیارزش هم خوشحال میشیم»، بزرگ محل در پاسخ میگوید: «ما این کار رو با بالایی(خدا) معامله کردیم».
✳️ دیالوگی که در عین سادگی، نقش مسئولین بیکفایت را کمرنگ کرد و مسئولیت هر انسانی در قبال میهنش را یادآور شد.
❎ توجه به محوریت خانواده، ادب در برابر بزرگتر و... از نکات مثبت این سری از مجموعه شد.
🔶 انتظار میرود که کارگردان مجموعه، با توجه به همین فرمولها، فصل بعدی را نیز بسازد زیرا مخاطبین هم دغدغه را میپسندند، هم ادب را و هم طنز را، نکاتی که بیتوجهی به آن سبب افت پایتخت گشت.
👤زهرا خندان
📡 وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe