♣️‌ دامن کبریای او دسترس خیال نی پایهٔ قدر او بسی پایه به زیر پا کند عصمت او ، او ، عفت او ، نقاب او قبلۀ خلق روی او ، کعبۀ عشق کوی او چشم امید سوی او تا به که اعتنا کند بهر کنیزی‌اش بود زهره کمینه مشتری چشمۀ خور شود اگر چشم سوی سُها کند مفتقرا متاب رو از در او به هیچ سو زان که مس وجود را فضهٔ او طلا کند ... 🆔 @Teb_rouhani | طب روحانی