🔵
احسان در بیان سعدی
ببینید آدمها یه جاهایی، مثلاً یه گدا میاد روبهروشون، تردید میکنند بهشون پول بدند، ندند، هزار تا پیشفرض تو ذهنتون میاد؛ این داره، این الکی خودش رو به نداری زده. سعدی یه جا میگه:
گره بر سرِ بندِ احسان مزن
که این شید و زرق است و آن مکر و فن
خداوند در تو پدیدهای به نام احسان گذاشته. چرا همش درگیر محاسبات ذهنیتی؟ که این دروغ میگه، اون حیلهگری میکنه. میگه کمکم عادت میکنی این اسم رو روی همه بذاری. اونوقت اون احسان تو چی میشه؟ بالاخره گدا رو خدا قرار داده تا احسان ما آشکار بشه.
اصلاً وجود گدا، وجود فقر در جهان برای اینه که صفات احسان برجسته بشه. پس ما صفتهامون رو باید به کی نشون بدیم؟ چه جوری برجسته کنیم صفتهای وجودیمون رو؟ پس اینقدر عادت نکنیم به دفع آدمها و تردید کردنهایی که ناشی از محاسبات عقل جزئیه و به هر حال پردهپوشی بر احسان خودمون.
🔺
برشی از کارگاه «شرح بوستان سعدی» با استاد عبدالجبار کاکایی
آکادمی هنری ماه نو 🔵
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr