سلام میدونی من کیم و چه سختی تو زندگیم کشیدم . من درجوانی مادرم ک باردار بود کشتنش شهیدش کردن . من بعد شهید شدن مادرم پدرم تو رمضون موقع سجده با شمیر زدن سرشو دونصف کردن خیلی مرگش برام سخت بود تا اینکه به مرور زمان هنوز درد پدرمادرم تو جیگر سوختم خوب نشده بود تا اینکه برادرم حسن رو کشتن من تشنه بودم بعدش ابولفضل خواست اب بیاره دوتادستاشو بریدن برادرم حسین رفت اب بیاره برامون ک خیلی سخت بود برادرم رو باتیر زدن و شمر لعنت بهش برادرم رو کشتن و سرشو بریدن من تشنگی یادم رفت به برادرام فکر میکردم گریه التماس اما زندگیم سخت بود سخت سرحسینم بانیزه جلوی چشمانم اویزان کردن منو با قل زنجیر با شلاق منو میبردن مسیرها مسیر راه رفتم از تشنگی گرسنگی دردا اخ برادرم حسین جواب دختر ۳سالش رقیه چی بدم
میدونی من کیم من حضرت زینب دختر امام علی و حضرت فاطمه فکر نکن فقط تو درد داری من درد کشیدم درکت میکنم به من و خدا توسل شو حاجت روات میکنم