هدایت شده از 🌹عاشقتم خدا🌹
💢🕊💚🕊◻️ 🕊💚🕊◻️ 💚🕊◻️ 🕊◻️ ◻️ قسمت 7⃣3⃣ 🔹امام حسن مجتبی علیه السلام از منبر پائين آمدند و به طرف لشكرگاه رفتند و مردم از عقب آن حضرت دسته دسته به طرف لشكرگاه "نخيله" حركت مى كردند و امام مجتبى عليه السلام "نوفل بن حارث بن عبدالمطلب" را در كوفه بجاى خود گذاشتند و به او دستور دادند كه مردم را به جنگ تحريص كند و آنها را به طرف "نخيله" بفرستد و سپس حضرت مجتبى عليه السلام مردم را از آنجا حركت دادند تا به دير عبدالرحمن رسيدند و در آنجا سه روز ماندند تا همه ى سپاه آن حضرت جمع شدند كه در آن وقت تعداد لشكريان امام به چهل هزار نفر رسيده بود. 🔹در آنجا امام مجتبى عليه السلام ابن عبّاس را به حضور خواستند و به او گفتند: پسرعمو تو را با دوازده هزار نفر از مردان شجاع به طرف معاويه قبل از همه مى فرستم و از تو مى خواهم از لشكريانت مواظبت كنى با آنها به ملايمت رفتار كنى، زيرا اينها از افرادى هستند كه مورد وثوق پدرم اميرالمؤمنين عليه السلام بوده اند وقتى به شط فرات رسيديد و لشكر معاويه را ديديد در مقابل آنها مانند سدّ آهنين باشيد نگذاريد يك قدم جلو بيايند و مانع حركت آنها بشويد و با معاويه وارد جنگ نشويد تا من برسم و من پشت سر شما خواهم آمد 🔹و روز به روز گزارش كارهاى خودت را بنويس و براى من بفرست و با قيس بن سعد بن عباده و سعيد بن قيس كه همراه تو هستند در مسائل مختلف مشورت كن و بدون مشورت آنها كارى نكن و اگر معاويه با شما جنگ كرد و او ابتدا به شما حمله نمود شما مى توانيد با او جنگ كنيد و اگر تو در جنگ كشته شدى فرماندهى لشكر را به "قيس بن سعد" بده و اگر قيس بن سعد كشته شد فرماندهى لشكر با "سعيد بن قيس" بايد باشد. ✍سید حسن ابطحی 👈 ادامه دارد.... ◻️ 🕊◻️ 💚🕊◻️ 🕊💚🕊◻️ 💢🕊💚🕊◻️ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ➥ 🏴 🕯 @jack313 🕯 🏴 ♡✧❥꧁💜꧂❥✧♡