آیا روسیه در رابطه با ایران به دنبالِ سلطه است؟ این روزها که با غروبِ دولت غربگرا، بحث رابطه با جهانِ اطراف یعنی همسایگان و دنیایِ شرق در کنارِ ارتباط و مذاکره‌ی منصفانه با غربی‌ها مطرح شده و دولت جدید با نگاهی انقلابی و عقلانی، دستِ بسته‌ی ایران با تک گزینه‌ی "بستن با غرب" را با ایجاد گزینه‌های متعدد و ارتباط متکثر با کشورهای جهان بازکرد و به نوعی گزینه‌های رویِ میز ما را افزایش داد و سویه‌ی نیاز یکطرفه‌ی ما به برجام را به نیاز شدید غرب بویژه آمریکا، به احیای برجام مبدل کرد؛ برخی از تحلیلگرانِ غرب‌محور با زنده‌کردنِ آرزوهای امپراطوری تزار سعی در محکوم‌کردنِ ارتباط با شرق با برچسب "رفتن به زیر بیرقِ شرق" دارند؛ اما واقعیت ماجرا چیست؟ پوتین در نیمه‌ی نخست ریاست‌ جمهوری خطاب به پارلمان روسیه اینگونه می‌گوید ‌: «کسی که در افسوس قدرت شوروی نباشد دل ندارد و آن‌که به فکر احیای آن باشد عقل ندارد» راستی منظور از این عبارت چیست؟ پوتین در این عبارت در یک کلام مبنای سیاست خارجی نوین روسیه را بیان می کند که روسیه به دنبال حضور قدرتمند در دنیای بین‌الملل با درک روابطِ دو طرفه و پایدار است؛ نه بسان آمریکایی‌ها که اصلِ اساسیِ رابطه‌ی آنها با دنیای پیرامونی، ارتباطی یک سویه و برد- باخت است، به مثابه‌ی برجام که همه چیز گرفتند و حاضر نشدن جز "هیچ" دهند! آری کشورها دوست دارند؛ هم قدرتمند باشند هم پایدار، و این امر مشکلی است. فروپاشی‌ شوروی ثابت کرد که تعامل نداشتن با دنیا و عدم درک واقعیت‌های بین‌المللی حیات سیاسی کشور را دچار چالش می کند. کشوری در نظام بین‌الملل پایدار و مقتدر ظاهر می شود که هم بتواند الگوی اجتماعی و سیاسی خود را دنبال نماید و هم با دیگر کشورها تعامل برقرار کند. روسیه‌ی فعلی بسیار متفاوت از زمان شوروی است. علاوه بر فرصت‌های بین‌المللی، رهبری توانمند و باهوشِ این کشور توانسته است روسیه را به جمع بازیگران مؤثر در روابط بین‌المللی بازگرداند. ایران اسلامی نیز با شعار استقلال به معنای ردِ وابستگی در تلاش برای ارتباط با جهان بر مدار روابط دوطرفه و برد- برد است؛ یعنی به دنبال حضور مقتدرانه در عرصه‌ی تعاملات جهانی ، البته با ابتناء بر قدرت درونزاست. در نتیجه این واقعیتِ امروزِ جهان است و نشان می‌دهد تحلیل‌هایی از جنس احیایِ امپراطوری تزار و اینکه ایران در مسیر رفتن به زیر سلطه‌ی شرق است، تحلیل برخی غرب‌اندیشان در زیر سئوال‌بردنِ دنیای چندقطبی است که کدخدایِ آنها دیگر قدرتِ تام و تمامِ جهان نیست. همانگونه که ریچارد هاس، رئیس اندیشکده‌ی شورای روابط خارجی آمریکا طی توییتی پس از قضایای کنگره‌ی آمریکا نوشت: «ما شاهد تصاویری هستیم که هرگز تصور نمی‌کردم در این کشور (آمریکا) ببینیم. بعید است کسی در جهان دیگر به همان شکل ما را ببیند، احترام بگذارد، بترسد یا به ما وابسته باشد.اگر عصر پسا‌آمریکا تاریخی داشته باشد، مطمئناً امروز است.» ✍️جواد خسروی @jahaade_kabir