حج خونین🕋🕋🕋🕋🕋🕋ششم ذی الحجه ۱۴۰۷ قمری درمکه چه گذشت
شب قبل دربعثه دفتر امام خمینی درمکه باحضور نماینده امام ( آقای کروبی) جلسه ای برگزار شد درخصوص راهپیمایی برائت ازمشرکین وقرائت پیام امام خمینی به حاجیان درحج به همه مدیران کاروانها ابلاغ شد ساعت ه بعداز ظهر بصورت گروهی باشعار الموت آمریکا حرکت کنند به سمت ساختمان بعثه ماهم بابلندکوی دستی همراه باکاروان حرکت کردیم حدودنیم ساعت درراه بودیم درمسیرراه حدود ۲۰۰خودروی نظامی وافرادمسلح
آلسعود دوطرف خیابان به صف بودند
رسیدیم جلوی ساختمان بعثه ابتدا قرائت قرآن وبعد چند شعار وآقای کروبی شروع کرد به خواندن پیام امام ازساختمان روبرو مامورین ال سعود باچند اینه نور انعکاس میدادندبصورت آقای کروبی ایشان سربرمیگرداند تا پیام را بخواند دوبار نور می انداختن سروصدای جمعیت بلند شد وشعار مرک براسراییل وآمریکا بلند شد یکعده ترسیدند صحنه را خالی کردند ورفتند
پیام تمام شد مرحوم مرتضوی شعار سرداد ( حاجی بخشی) یک پرچم۱۰متری آمریکا را بالای پشتبام آتش زد یکصدا فضای مرک بامریکا
منطقه را فراگرفت مرتضوی اعلام گرد ازتهران خبررسید رزمندگان درخلیج فارس هلی کوپتر امریکارا سرنگون کردند شعار مرک بامریکا بیشتر شد
مرتضوی اعلام کرد جهت زیارت خانه خدا همه سمت خانه خدا بروید
ناگهان صدای رکبار کلوله فضای منطقه راپرکردجمعیت درهم پیچیدند ماموران ال سعود ازعقب حمله کردند کسی فرار نکند گاز اشک اور زدند به سمت جمعیت ازبالای پشت بام ها ی هتلها
میز.صندلی.کولرکازی.شیشه واینه وسطل اشعال بلوک و.... میریختند داخل جمعیت تعدادی درجا نقش زمین شدند داخل جمعیت هزارن نفری صدای جیغ وداد وفریادواه وناله وذکر وفحش همچی شنیده میشد ابتدا باکلوله پلاستیکی وبعد جنگی هجمه کردند ازابتدای قبرستان ابی طالب تاساختمان بعثه ۵۰۰متر تراکم جمعیت با غم واندوه فشرده شده بودند گریه وفریاد وشیوه زن وبچه
راه فراری هم نبود درب همه هتلها بسته بود الی هتل فلسطینی ها
مجروحان را به هتل بردیم کف خیابان ۴۰متری خون ودود وآتش ووسایل همراه زائران ( کیف.چتر.قمقمه.جانماز.چادر.ساعت.و....زیر دستو پا بود حجمه بسمت خانمها بیشر بود داخل کوچه بن بستی درب چند مغازه باز بود
سرکوچه تعدادی قالب یخ بود تعدادی از زنها رفتند جان پناه گرفتند
چند دقیقه بعد کرکره مغازها گشیده شد پائین( تا کنون ازسرنوشت این چند زن ایرانی خبری دردست رس نیست) بعنوان مفقود اعلام شده اند ( ولی چند سال پیش یکی از این زنها درمکه خودش را به بعثه ایران معرفی میکنه)
خلاصه جنگ وگریز ادامه داشت تا ساعت اذان مغرب آتش بس اعلام شد همه درهمان حال خونی لباس پار وخیس چشمها همه گاز اشکآور خورده تعدادی از زنها بدون چادر وحجاب اوضاع وخیمی بود همه مضطرب تاصدای اذان بلندشدن همان جا بصف برای جماعت مامورین با چماق یکعده رادنبال میکردندومی زدند تا بسراغ من آمد
نشستم روی زمین دستانم را بالا کردم ( دادزدم لا ایرانی لا ایرانی) خدا شاهد است یکدفعه چماقش را کنارگشید
مرانزد گفت رو رو فرارکردم هواکم کم تاریک شد خیلی هاحاج وماج کم شده بودند
تعدادی ازنفرات را رساندیم به هتل هایشان آمدیم هتل خودمان آمار گرفتیم تعدادی نبودند تا ساعت ۱۲ شب ازاین هتل به هتل دیگر ازاین درمانگاه به بعثه درهمین حال یک مجروح سیاه چرده لاغر آوردند هتل ما نگاه کردم
)حاج حسن محققی) آنقدر زده بودند
که ازحال رفته بود دکتر مداوا کردند
ساعت ۱ شب حمام کردیم ورفتیم به سمت خانه خدا درمسیر راه شهرداری مکه تمام آثار ووسایل جنایت را پاک وشسته بودند انکار نه اینکه چند ساعت پیش چندصد حاجی را به خاک وخون گشیدند
همان لحظه به یاد جنایت شاه در روز ۱۷ شهریور ۵۷ درتهران افتادم که شهرداری سریع پاکسازی کرده بود
خلاصه روز هشتم همه ایرانی ها بادلی شکسته باغم ازدست دادن صدها شهید با بغض وکینه محرم شدند وبرای مراسم حج راهی مناسک شدند شادی رح شهداصلوات
راوی صحنه قاسم صادقی روز ششم ذی الحجه ۱۴۰۳ قمری
بعداز این جنایت السعود
امام خمینی فرمودند
ما اگر از صدام بگذریم ازالسعود نخواهیم گذشت