اقرار و اعتراف محققين بي غرض غربي، بيش از هر چيز ديگر از تمدن با شكوه اسلامي مايه گرفته است.» (انسان و سرنوشت، مقدمه، ص شش.)
از اين رو علت عقب ماندگي و انحطاط جهان اسلام را بايد در عوامل ديگري نظير برداشت هاي ناصواب از مفاهيم اعتقادي ، استبداد داخلي و استعمار خارجي ، دنيا پرستي و اختلافات و... ، جستجو نمود .
استاد مطهري در مقام تبيين مسايل فرهنگي و چاره انديشي براي همه مسلمانان چنين بيان مي دارد: « يافتن راه اصلاح اوضاع حاضران جهان اسلامي، بستگي زيادي دارد به پيدا کردن علل و موجبات انحطاط آن ها که در گذشته وجود داشته است و يا اکنون نيز موجود است . براي اين کار لازم شد که اولا نظر ديگران را اعم از مسلمان و غير مسلمان - تا آن جا که دسترسي دارم بررسي کنم - ثانيا موضوعاتي که از اين نظر قابل طرح و گفت و گوست، هر چند تا کنون از اين نظر طرح نشده است، بدون اغماض و پرده پوشي طرح کنم » . ( انسان و سرنوشت ، ص 4-5.)
از اين منظر آن چه سبب ساز انحطاط مسلمانان شده است، بي گمان برداشت هاي ناصواب از مفاهيم اعتقادي و اخلاقي و اجتماعي اسلام است که ذهنيت بيمار گونه اي را پديد آورده است، عوامل ديگر; استبداد داخلي و استعمار خارجي در همين بستر نامساعد رشد کرده و مانع پيشرفت اسلام و ترقي مسلمانان گشته است . مطهري در تحليل خود، ضرورت پژوهش در مقوله هاي زير را خاطر نشان مي سازد; اسلام و مقتضيات زمان; سرنوشت و قضا و قدر; تاثير معاد در ترقي يا انحطاط جامعه; شفاعت; انتظار فرج ؛ سيستم اخلاقي اسلام; حکومت از نظر اسلام; قوانين جزايي اسلام; حقوق زن در اسلام، قوانين بين المللي اسلام; جعل و تحريف و وضع حديث; اختلافات شيعه و سني; جمود و اجتهاد ; فلسفه و تصوف; روحانيت ; فعاليت ها ي تخريبي اقليت ها در جهان اسلام; سقوط اندلس و استعمار (همان، ص بيست و تا بيست و دو ) تامل در اين عنوان هاي پژوهشي به دست مي دهد که افزون بر کج فهمي هايي که مسلمانان نسبت به اصول و مفاهيم عقيدتي خود داشته و از شناخت درست ناتوان مانده اند، در عمل نيز دچار تعصب و فرقه گرايي و تن آسايي شده اند .
به عنوان نمونه در توضيح برداشت هاي ناصواب از مفاهيم اعتقادي و اخلاقي و اجتماعي اسلام شهيد مطهري مي فرمايد : « در ميان كشورهاي دنيا به استثناي بعضي كشورها ، كشورهاي اسلامي عقب ماندهترين و منحطترين كشورها است . نه تنها در صنعت عقب هستند ، در علم عقب هستند ، در اخلاق عقب هستند ، در انسانيت و معنويت عقب هستند . چرا ؟ يا بايد بگوئيم ، اسلام ، يعني همان حقيقت اسلام در مغز و روح اين ملتها هست ، ولي خاصيت اسلام اينست كه ملتها را عقب ميبرد ( دشمنان دين هم بزرگترين حربه تبليغي آنها همين انحطاط فعلي مسلمين است ) و يا بايد اعتراف كنيم كه حقيقت اسلام به صورت اصلي در مغز و روح ما موجود نيست بلكه اين فكر اغلب در مغزهاي ما به صورت مسخ شده موجود است ، توحيد ما توحيد مسخ شده است ، نبوت ما نبوت مسخ شده است ، ولايت و امامت ما مسخ شده است ، اعتقاد به قيامت ما كم و بيش همينطور . تمام دستورهاي اصولي اسلام در فكر ما همه تغيير شكل داده . در دين صبر هست ، زهد هست ، تقوا هست ، توكل هست . تمام اينها بدون استثناء به صورت مسخ شده در ذهن ما موجود است . شايد همان اندازه كه تا به حال در اين جلسات بحث شده است . اين مطلب را تا اندازهاي روشن كند . مثلا راجع به تقوا بحث شده است . اگر مطالعه كرده باشيد شايد بتواند آن جزوهها به شما ثابت بكند كه تا به حال تقوا به يك صورت مسخ شدهاي در ذهن ما بود . هر موضوعي كه بحث شده همه اينگونه است ، كه ميفهماند اسلام معكوس شده است .....مسأله ولايت و امامت طرز فكر ما به صورت عجيب و معكوس در آمده است . آيا اين عجيب نيست كه ما مقتداياني مثل اهل بيت پيغمبر داشته باشيم ، علي بن ابي طالب داشته باشيم ، حسن بن علي داشته باشيم ، حسين بن علي داشته باشيم ، زين العابدين داشته باشيم و همچنين ساير ائمه ( ع )، آنگاه بجاي اينكه وجود اين پيشوايان ، محرك ما و مشوق ما باشد به عمل ، وسيله تخدير ما و تنبلي ما و گريز ما از عمل شده است . تشيع و دوستي اهل بيت پيغمبر را وسيله قرار داديم براي اينكه از زير بار اسلام بيرون بيائيم . حالا ببينيد اين فكر چقدر مسخ شده است ! اين حقيقت عالي به شكل منكوس در فكر ما وارد شده ، در ما نتيجه معكوس داده ، وسيله تنبلي شده ، وسيله هيچ كار نكردن با انتظار اينكه همه كارها را مولي كرده ، در قيامت هم مولي ميكند . »
کارگروه جهاد کبیر
Http://Sapp.ir/jahadekabiir