✨ اولین سالی بود که روزه می‌گرفتیم. سال دوم دبیرستان بودیم. نمی‌دانم از کجا ولی مصطفی یاد گرفته بود که نماز شب بخواند. به من هم یاد داد. به هم قول می‌دادیم نماز شب بخوانیم و برای هم دعا کنیم. قبل از سحری بلند می‌شدیم. نماز شب می‌خواندیم که به آرزوهایمان برسیم. هم کلاسی‌هایمان قد کشیده بودند، ولی ما ریزه مانده بودیم. یادم نمی‌رود چقدر توی حیاط مدرسه بسکتبال بازی کردیم که قدمان بلند بشود. ماه رمضان آن سال بزرگترین دعایمان این بود که قدمان زودتر بلند بشود و به قول بچه ها برویم قاطی آدم بزرگ ها. توی قنوت نماز، قبل از خواب، دم افطار، جلسه جزءخوانی قرآن بعد از اینکه کلاس‌هایمان تمام می‌شد، من برای مصطفی دعا می‌کردم و مصطفی برای من. 🔸به روایت از دوست شهید @shahidmostafa_ahmadi_roshan جهاد ادامه دارد... @jahadelmi_313