🖤 «من شهر علمم، و علی باب آن!» شاید روزی که پیامبر خوبی و رحمت، علم الهی را به قلب جانشینش هدیه کرد، روی قول امّتش بیشتر از حسادتشان حساب کرده بود؛ که حکمت و دانشش را ودیعه گذاشت در وجود علی‌بن‌ابی‌طالب. اما فرزند خلف شیطان، غفلت، همیشه جایش را میان آدم ها پیدا کرده و برق خنجرش را نشان داده، روی تن نهال نوشکفته اسلام زخمی زده و شیعه را دردمند کرده. شاید کسی نفهمید، اما دوری جانشین بر حق پیامبر از امت مسلمان، باعث شد خودشان را از علمی محروم کنند که سالهای بعد، دلدادگان راه حق، به سختی از بین سخنان امامشان جمع آوری کردند و سید رضی، همه آن ها را در «نهج البلاغه» تدوین کرد. کتاب راهنمایی که تکمیل کننده قرآن و دستورالعمل سعادت است، اما آنقدری که باید، شناخته نشده؛ درست مثل صاحبش، که بین مردم زمان خود غریب بود و مهجور. امروز اگر کسی ادعای پیروی و هم قدمی امام عصرش را دارد، یادش نرود که پیشوای اولش فرمود«هیچ علمی نیست مگر اینکه من (حضرت علی) آن را افتتاح کردم و قائم (عج) آن را ختم می‌کند!» (۱) مجاهد جنگ علم و دانش خوب می‌داند، قرآنی که امشب روی سرش جا دارد، یک یار جوان به نام نهج البلاغه دارد؛ که چند صد سال قبل با حسادت و قدرت طلبی حاکمان ناشناخته مانده، و امروز با غفلت دوباره ما! سنگردار جبهه علم در زمان امام مهدی، خوب می‌داند که «مهدی زره دانش بر تن دارد و با تمامی آداب و با توجه و معرفت کامل آن را فراگرفته!» (۲) ۱-مکیال المکارم، جلد اول، صفحه۱۳۸ ۲-بحارالانوار، جلد ۵۱، صفحه ۱۱۳ @jahadelmi_313|🏴