داستان دو دوست
قسمت اول
یک سال اختلاف سنی داشتند ولی با هم وارد مدرسه شدند، با هم ورزش می کردند و حتی با هم وارد فعالیت های تشکیلاتی شدند. در اصول اعتقادی اختلاف نظری با هم نداشتند. هر دو به نقطهٔ پایان ایمان رسیده و ادامهٔ راهشان سمت خدا بود و عروج به سوی خدا مقصد نهایی شان.
ابراهیم و جواد هیچ تعلق و وابستگی به دنیا در خود احساس نمی کردند و خوب می دانستند انتها و مقصد مسیری که در آن هستند پرواز است؛ اما هر کدامشان می خواست قبل از دیگری برود. حتی با هم شرط بسته بودند
ابراهیم می گفت اولین نفری که می رود من هستم، جواد می گفت من
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
شهید جهاد مغنیه
@jahadesolimanie