زندگینامه و خاطرات 1⃣7⃣ در سال آخر زندگی ، در یکی از روزهایی که در یک منزل خوابیده بودیم، ساعت یک و سی دقیقه بامداد به ناگهان صدای گریه و ناله به گوشم رسید. از جای خود برخاستم تا علت را جویا شوم و هنگامی که درب اتاق را کمی باز کردم، متوجه شدم وی در حال خواندن به شدت می‌گرید. من در طول مدت آشنایی خود با هیچگاه با چنین صحنه‌ای مواجه نشده بودم. آنچه که من از سراغ داشتم، یک شخصیت لطیف و شوخ طبع بود. هیچگاه او را در حال گریستن آن هم به این صورت ندیده بودم. حتی در سال آخر زندگی خود می‌خواند و هر شب می گریست و با مناجات می کرد. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie