🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 زندگینامه و خاطرات فرمانده یک روز ( پدر جهاد) به من گفت:« "حاجی یادت هست یک روز به من گفتید امام زمان (عج الله تعالی فرجه) هرجا که باشند می خوانند ؛ بنده از نظر قلبی به نماز اول وقت التزام گرفتم. پسر من به دنیا آمده است، یکی از برادران را پیدا کنید که اول وقت او تا به حال ترک نشده است ، در گوش او بگوید" ؛ یکی از برادران پاسدار ایرانی را برای این کار معرفی کردم،که بعد ها آن برادر هم شد. سال ۸۸ در لبنان، برای بار دوم او را دیدم، پشت لبهایش سبز شده بود ، قدی کشیده بود برای خودش. خیلی معروف نبود. خیال میکردیم همه اهل محل و خیابان او را بشناسند و... ولی نمیدانم چه حسی بود که یواش میرفت و یواش می آمد. خانه های ساده با دیواری با چند عکس از ، ، و پایش عکس کوچکی از . دو بار مهمان خانه شان بودم. تعریف کرد از کار ، از درس ، از زندگی . کسی نمیدانست ، فکر می کرد یک مرد #۴۰ساله دارد حرف میزند. بخشی از سخنرانی سخنی با و صاحب العصر و زمان ، روح من و همگان فدای خاک پایشان باد، ای سید و ای مولای ما ، نزد خدای متعال بده که ما تا آخرین نفس در ایستادیم و بزرگترین آرزوی ما در این راه پر از قربانی و فیض و سرور اینست که خود و ارواحمان را این خط مقدس سازیم ؛ در زیر پرچم حزب الله و با چتر پیروزی خدا متعال. 🍃🌸 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie