|📻| مادر‌من‌یک‌زن‌فوق‌العاده‌است وقتےخبر‌شهادت‌بابا‌رسید رفت‌دو‌رکعت‌نماز‌خواند همه‌مارامادرمان‌آرام‌کرد بدون‌اینکه‌حرفےمستقیم‌به‌ما بزندوقتےدید‌در‌مواجه‌با‌پیکر‌بابا بےتاب‌شده‌ایم‌خطاب‌به‌باباگفت ‌الحمدالله‌که‌وقتےشهید‌شدےکسے خانواده‌ات‌را‌به‌اسارت‌نگرفت‌و به‌ما‌جسارت‌نکردند همین‌یک‌جمله‌ما‌را‌آن‌قدر‌ خجالت‌داد‌که‌آرام‌شدیم بعدخودش‌رفت‌و،وقتےمراسم‌تشییع برگزارمےشدیک‌ساعت‌درقبرے‌که‌ براےبابا‌آماده‌کرده‌بودندماندو‌قرآن و‌زیارت‌عاشورا‌خواند خبر‌شهادت‌جهاد‌را‌هم‌که‌شنیدهمینطور دلم‌سوخت‌وقتےپیکر‌جهاد‌را‌دیدم ‌مثل‌بابا‌شده‌بود،خون‌ها‌را‌شسته‌بود ولےجاےزخم‌ها‌وپارگےها‌بود جاےکبودےو‌خون‌مردگےها تصاویر‌شهادت‌بابا‌و‌جهاد‌با‌هم یکےشده‌بود،یک‌لحظه‌به‌نظرم‌رسید من‌دیگر‌نمےتوانم‌تحمل‌کنم باز‌مادر‌غیرمستقیم‌ما‌را‌آرام‌کرد وقتےصورت‌جهاد‌را‌بوسید،گفت: ببین‌دشمن‌چه‌بلایے سر‌جهادم‌آورده ‌البته‌هنوز‌به‌اربا‌اربا‌نرسیده! لایوم‌کیومک‌یا‌اباعبدالله‌(علیه‌السلام) ما‌هم‌از‌خجالت‌آرام‌شدیم ‌بعد‌هم‌مادرم‌خودش‌توےقبر‌جهاد‌رفت ‌سه‌ساعت‌قرآن‌و‌زیارت‌عاشورا‌و دعا‌در‌قبر‌خواند. 💛⃟🔗¦↫ 🌿 🎙⃟🔗¦↫(خواهرشهید)✨ ـ ـ ـ ـ ــــــــــ ـ ـ ـ ـ 「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ」