مخلص شما پیت نفت ☀️هر ۳ برادر غلامحسین، محمد حسین و من (احمد) با هم جبهه بودیم. البته من ۱۴ ساله بودم. یک تکیه‌کلام داشت که با آن زیاد می‌خندیدیم. هرکدام از بچه‌های محله را می‌دید می‌گفت: مخلص شما پیت نفت. من هیچ‌وقت عصبانیت او را ندیدم و این ویژگی شاخصش بود. کافی بود متوجه شود همسایه‌ای گرفتار است؛ سریع اقدام می‌کرد. تا زمانی هم که مشکل او حل نمی‌شد دست برنمی‌داشت. به‌طور مثال، همسایه‌ای داشتیم به اسم زهرا خانم. این بنده خدا کسالت داشت. غلامحسین هر روز به او سر می‌زد و می‌گفت: نان نمی‌خواهید؟ کاری ندارید انجام بدهم؟ یا اگر کسی را می‌دید که کیسه سنگینی به دست دارد، بی‌تفاوت رد نمی‌شد و کیسه را تا دم در خانه می‌رساند. حتی یکبار به جرائت به خرج داد و پیر زن همسایه را که در آتش سوزی گرفتار شده بود با همان جثه کوچکش نجات داد. نامه طنز شهید باقری به خواهرش👇 ادامه را در آدرس زیر مطالعه کنید https://www.hamshahrionline.ir/news/828516/آن-روی-زندگی-نابغه-جنگ-نامه-طنز-شهید-باقری-به-خواهرش