🖌 | منطقه قرمز (بیماران مشکوک به کرونا) || خاطرات علی مهدیان طلبه جهادگر 🖌 ساعت ۱۲ و نیم شب بود، میخواستم برم تو بخش، چند بار زنگ زدم به مسئول هماهنگیمون که از پرستارها بود، گوشی رو برنداشت. با خودم گفتم یه ماسک میزنم میرم تو بخش لباس میپوشم. 🖌 به سرباز دم در گفتم، ماسک هست؟ گفت آره زیاده. گفتم یکی برام پیدا میکنی؟ گفت چشم. رفت این ور و اون ور کلی گشت آخرش گفت. برو از فلان جا بگیر. ببخشید نمیتونم تا آنجا برم برات بگیرم. خندم گرفت. یعنی چی «ببخشید»؟ 💻 متن کامل خاطره: b2n.ir/298493 💉 @jahadgaran | جهادگران