مقایسهء مرجعیت در عراق و رهبری در ایران در فتنه های اخیر
مرجعیت در عراق بارها توانسته جلوی بحران ها بایستد و جلوی بسیاری از توطئه ها مانند توطئهء تسلط آمریکا ، داعش در عراق و ....را بگیرد اما تفاوت این دو در بسیاری از بزنگاه ها دیده می شود که می توان علت آنرا به عوامل مختلف مانند تفاوت شرایط عراق و ایران ، تفاوت بصیرت این دوکشور ، جایگاه مرجعیت درایران و عراق و غیره دانست.
اما یکی از شرایطی که میتوان تفاوت جایگاه مرجعیت و رهبری را دریافت آشوب های اخیر عراق و ایران است.
عراق اکنون روزانه ۴میلیون بشکه نفت صادر می کند و جمعیت آن ۳۴میلیون است ولی ایران با ٨۰ میلیون به دلیل تحریم های هوشمندانه بین ۳۰۰هزار تا ۵۰۰هزار بشکه نفت صادر می کند، یعنی سرانه هر عراقی نسبت به هر ایرانی حدود بیست برابر است ،از طرف دیگر نتانیاهو و بسیاری از سیاستمداران و کارشناسان سیاسی تلویحا فشارها در عراق و لبنان و ... را برای فشار به ایران میداند و در عین حال درطول چهل سالهء گذشته دشمنان ما شامل دول مرتجع عرب، کشورهای بلوغ غرب ودر برهه ای حتی شرق از هیچ اقدامی برعلیه ایران با هدف فروپاشی انقلاب ایران فروگذار نکردند و نتیجه اینکه در پر خطر ترین و پر تروریست ترین منطقهء جهان امنیت ایران مثال زدنیست، اما نه تنها در زمینه اصلاح زیر ساختهای عراق اقدامی نشده است بلکه عراق همچنان در آتش بحران و آشوب می سوزد.
اکنون دشمنان با هدف فشار به ایران در عراق در حال آشوبگریست و مردم به فساد در عراق معترضند ، مرجعیت هم از مردم دفاع کرده و نخست وزیر هم استعفاء داد ولی آشوب ها همچنان در عراق ادامه دارد و به گفتهء بسیاری از کارشناسان با فروش بالای نفت به دلیل نبود امنیت در عراق دولت های مردمی در این چند ساله تقریبا می توان گفت هیچ توفیقی پیدا نکرده اند چرا که یکی ازدلایل عدم توفیق نبود امنیت در عراق است اما به اعتراف مقامات ، اندیشکده ها و کارشناسان آمریکایی وغربی آمریکا، انگلستان ، عربستان و ... و مسئولین اطلاعاتی و امنیتی کشور دوسال با هزینهء میلیون ها دلارو با تربیت تعداد ۵۰۰۰ لیدر قصد داشتند استان به استان ، شهر به شهر ، محله به محله با اشغال و نابود کردن مراکز نفتی ، مخابراتی ، نظامی و ... پس از اعمال انواع تحریم ها و توطئه های دیگر ، اقتصاد ایران را متوقف و نابود کنند تا بتوانند ایران را متوقف کنند.
و در مدت چند روز آشوبگران توانستند فقط در ۵استان با به میدان آمدن معترضین از مردم عادی گرفته و حتی برخی انقلابیون زمینه را برای نابودی
همهء زیر ساختهای اصلی کشور را فراهم کرده بودند به طوری که در این چند روز محدود در این اغتشاشات به بیش از 50 پایگاه و پاسگاه نظامی و انتظامی حمله شد و 34 آمبولانس، 731 بانک، 140، مکان عمومی، 9 مرکز مذهبی، 70 پمپ بنزین، 307 و حدود بیست هزار میلیارد خسارت وارد شد و امنیت در کشور مختل شده بود.
اما رهبر انقلاب با ورود در این توطئهء حساب شده و تایید تصمیم قوا و درواقع دو قوه ای که با رای مردم انتخاب شده اند برای برگرداندن امنیت و حفظ ساختار نظام توطئه را خنثی و امنیت را به کشور برگرداندند.
اما آیت الله سیستانی به دلایل شرایط عراق و نداشتن جایگاهی مانند ولایت فقیه چاره ای جزء کوتاه آمدن نداشت ایشان سعی کردند با فدا کردن ساختار نظام و اینکه به هر حال این انتظار پیش آمده ، که دیگر از این به بعد می توان با اعتراض و آشوب، مرجعیت را مجبور به عدم حفظ ساختار نمود، ایشان با دفاع از اعتراضات موجبات برکناری نخست وزیر را فراهم نمود اما علیرغم کنار رفتن عبدالمهدی باز آرامش به عراق باز نگشت و به اصطلاح قوز بالای قوز شد ، دیگر عراق دولت ندارد و در عین حال آشوب ها نیز ادامه دارد و در این شرایط آمریکایی ها و جریانات دیگر هر کدام ساز خود را خواهند زد و به این زودی عراق روی آسایش را نخواهد دید.
با این مقایسه است که می توان تفاوت مرجعیت در عراق و ولایت فقیه در ایران را دریافت که هر چند مرجعیت در عراق خدمات زیادی در عراق داشته اما با نقش و تاثیر ولایت فقیه در حفظ امنیت و پیشرفت در ایران قابل مقایسه نمی باشد.
اما در ایران رهبر انقلاب با تاسی به امیرمومنان علی علیه السلام که برای جلوگیری از باب شدن خلیفه کشی از عثمان حمایت کردند، برای جلوگیری از باب نشدن حذف ساختار نظام با آشوب که خود موجب دادن مجوز به آشوب های پی در پی در آینده و این انتظار که می توان با آشوب رهبری را مجبور به عدم حفظ ساختار کرد، از ساختار نظام دفاع کردند و آب برآتش فتنه ای که تلاش داشت تمام زیر بناهای کشور را نابود کند ریختند.
البته باید تذکر داد که رهبری نه شرعا و نه قانونا و نه عقلا هم اجازهء برخورد باتصمیم قوایی که با رای مردم انتخاب شده اند را نداشتند و مخالفت با این تصمیم میتوانست ابعاد فتنه را گسترده تر کند که تبیین این نکته خود نیاز تفصیل دارد که از حوصله این متن خارج است.