درک درست از محاسبات آمریکا درباره برجام پیششرط هر نوع سیاستگذاری نتیجهبخش در وضعیت فعلی است. 2 حقیقتی که از آن سخن گفتیم، متاسفانه تنها حقایق مرتبط با برجام نیست که نادیده گرفته شده است؛ مثلا یک حقیقت دیگر این است که از دید آمریکا برجام هرگز ابزاری برای کاهش تحریم علیه ایران نبوده، بلکه به تعبیری که در همان ماههای اول پس از توافق مطرح شد ابزاری برای جلوگیری از پاسخ هستهای ایران به تداوم تحریمها بوده است. یا یک حقیقت دیگر که باید در آینده به تفصیل درباره آن بحث کرد این است که مطلوبیت برجام برای آمریکا و حتی اروپا صرفا تا زمانی است که برنامه هستهای ایران را محدود کند و درست از زمانی که برجام به «تاریخهای انقضا» نزدیک شده و از توان آن در محدود کردن برنامه هستهای ایران کاسته شود، برجام مطلوبیت خود را بهسرعت برای غربیها از دست خواهد داد و چنانکه خود گفتهاند آن زمان بهانهای پیدا کرده و از توافق- بدون توجه به سالها پایبندی یکسویه ایران- خارج خواهند شد. ما با این وضعیت زمان زیادی فاصله نداریم و این بازی احتمالا بزودی از اکتبر 2020 یعنی وقتی که بناست تحریم تسلیحات متعارف ایران مطابق قطعنامه 2231 برداشته شود، آغاز خواهد شد.
آسیبپذیریهای آمریکا و کشورهایی که بتازگی در حال چشیدن طعم ملایمی از ابزارهای قدرت ملی و منطقهای ایران هستند، بسیار بیش از چیزی است که در تصویر بیرونی آنها دیده میشود. همچنین برنامههای آینده آنها هم دیگر چندان پنهان نیست. برای کشوری مانند ایران که در یک رویارویی تاریخی وارد شده، تمرکز روی آسیبپذیریهای دشمن بدون هراس از بلوفهایی که در واقع تنها ابزارهای بازدارندگی باقیمانده در سبد گزینههای آمریکاست، میتواند زمان تنش را کوتاهتر و تغییر محاسبات دشمن را سریعتر کند. منتها نکته این است که این آسیبها را باید خود ببینیم و بشناسیم والا بعید است کسی در این جهان، خود به فهرست ترسها و آسیبهایش اعتراف کند. کار این دنیا عموما برعکس است.