هدایت شده از نورخبر اقبالیه
📣📣📣 اهل سنت و شیعیان علی ع بخوانند. 💠خاطره اے از مولوے شریف زاهدے از علماے برجسته اهل سنت بلوچستان ڪه پس از تحقیق و بررسے به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید . او در بیان خاطرات خود چنین مے آورد ؛ 🔷« خیلے فڪر ڪردم ڪه با ڪدام روایت یا ڪتاب براے اهل تسنن ثابت ڪنم ڪه «مولی» در حدیث غدیر، به معناے دوست نیست، بلڪه به معناے پیشوا و رهبر است. 👌تا این ڪه روزے مشغول مطالعه یڪے از ڪتاب‌هاے «مولوے محمد عمر سربازی» بودم. مطالعه‌ام ڪه تمام شد و ڪتاب را ڪه بستم، دیدم روے جلد آن نوشته شده: «نویسنده مولانا محمد عمر سربازی» فوراً به ذهنم آمد ڪه از مولوے ها، معناے ڪلمه ے مولانا را بپرسم و سؤال ڪنم ڪه چرا به محمد عمر سربازے، مولانا می‌گویند؟ از چند مولوے سؤال ڪردم. پاسخے ڪه به من دادند، این بود ڪه: «مولانا» یعنے واجه ؛ یعنے رهبر ما، پیشوا ے ما. به آن‌ها گفتم: من تعجب می‌ڪنم «مولا» درباره ے بزرگانتان معناے واجه و رهبر می‌دهد ولے در سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله) به معناے دوست آمده است! 🔷روزے یڪے از دوستان اهل تسنن به دیدنم آمده بود. گفت وگوے مفصلے درباره حقانیت اهل بیت داشتیم از جمله به خطبه ے حضرت رسول اڪرم ( صلے الله علیه وآله ) در غدیر خم استناد ڪردم. ایشان می‌گفت: «مولا» در این حدیث به معناے دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نڪرد. خداحافظے ڪرد و به سمت بلوچستان حرڪت ڪرد. یک ساعت از رفتنش گذشته بود ڪه به او زنگ زدم و گفتم: ڪار خیلے مهمے با شما دارم باید برگردے. گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانواده‌ام منتظرم هستند، چه ڪارے با من دارے؟ تلفنے بگو. گفتم: ڪار مهمے دارم، نمے توانم تلفنے بگویم، باید خودت اینجا باشی. 👌خیلی اصرار ڪردم تا این ڪه برگشت. وقتے به من رسید گفت: چه ڪار مهمے دارے ڪه من را از این همه راه برگرداندے؟ گفتم: می‌خواستم بهت بگم: دوستت دارم. گفت: همین! گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. دوستم ناراحت شد و گفت: خانواده‌ام منتظرم بودند و باید می‌رفتم، این همه راه من را برگرداندے ڪه بگویے دوستت دارم، اذیت می‌ڪنے؟ گفتم: سؤال من همین جاست. چطور وقتے شما با عجله به سمت خانواده اے ڪه منتظرت هستند می‌روے و شما را از راهتان بر می‌گردانم تا به شما بگویم «دوستت_دارم»؛ ناراحت می‌شوے و در عقل من شک می‌ڪنے، ولے وقتے پیامبر اسلام| ده‌ها هزار نفر را ڪه با عجله به سمت خانواده ے خود می‌رفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل ڪردند ڪه فقط بگویند: «هر ڪس من را دوست دارد، علے را دوست بدارد» این ڪار پیامبر را عاقلانه می‌دانے؟ آیا این اقدام پیامبر ناراحتے مسلمانان را در پے نمے داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبرے شک نمے ڪردند؟ با این ڪارے ڪه ڪردم، دوستم با تمام وجود احساس ڪرد ڪه چه حرف خنده دارے زده است و اقرار ڪرد ڪه پیامبر - در جریان غدیر خم - می‌خواست نڪته ے مهم ترے را بیان ڪند وگرنه براے بیان دوستے اش با علے (علےه السلام) نیازے نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.» 📚باید شیعه مے شدم ، خاطرات شریف زاهدی ،ص 138 الحمدلله الذی جعلنا من المتمسڪین بولایة أميرالمؤمنين و اولاده المعصومين عليهم السلام 📣 عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ 📣 🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 ____________ اخبار اختصاصی اقبالیه را در پیام رسان ایرانی ایتا به نشانی @noorkhabar دنبال کنید.