دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت  حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت مژه‌ات تیر کجی بود و برای پرتاب چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت   همه انگار که ناخواسته لبخند زدند  نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت حفره‌ای بود پر از خون وسطِ سینه‌ی من  مِهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی اَشهداَنّ علی گفت، اذان شکل گرفت   مثل خونی که به رگ‌هایِ بدن جریان داشت شیعه‌گی نیز پس از این جَرَیان شکل گرفت @jahannama_life