بارها با خود میگفتم؛ که چرا به این دنیا آمدم، هدف من از آمدنم به این دنیای عجیب چه بود؟و همیشه یک جواب تاریک و مبهم برایم باقی میماند،گاهی که عصبانیت به من هجوم می آورد فکر میکردم باید اینگونه باشم و یا زودرنجی میکردم،و برای چیزهای بیهوده ساعت ها هم خودم و هم دیگران را تحت فشار قرارمیدادم،و گاهی که حق با من بود دیگر هیچ چیز جلودارمن نبود،تا حقم را نمیگرفتم ،هیچ چیز نمیفهمیدم ؛تا اینکه تو معلمم با چراغت آمدی و کم کم تاریکی جوابهایم را به نور معرفت مبدل کردی .نوری که در پرتوش خدا،اهل بیت، فرشته ها، شهدا، علما و لکن غیب را شناختم که من خانواده دیگری هم دارم .معلمم تو مثل شمع سوختی و من را جان دوباره بخشیدی و درس دادی که عصبانیت ،زودرنجی ،فکر گناه،همه من را از آن نور حقیقی دور میکند و بازیبایی درس دادی،برایم آسان گفتی و چه عجیب به جانم نشست ، معلمم چه بد زندگی کردم و چه خوب راههم را تغییر دادی قبل ازدیر شدن.و چه خوب آرامشی دارم،آرامشی ازجنس خدا و چه خوب خدا را در دلم روشن کردی .روشنایی که تو روشنش کردی.
روزت مبارک معلم و پدرمهربانمم
انشالل هزاران سال سایه ات برروی سرما باشد تا چراغ دل همه را روشن کنی و همه خدا را ببینند.در پناه امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف باشین.
التماس دعا
@jalasate_ostad🌺🌺