┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📚توجیه المسائل کربلا 🔻توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای باحسین نبودن ▪️شجاعت مواجه شدن با یك دنیا عظمت کار این جا بود که امام حسین در مقابل فشار و سنگینی یك دنیاى متعرّض و مدّعی، احساس تردید نکرد؛ در حالی که آدم هاى معمولی احساس تردید می کنند. آدم هاى فوق معمولی هم احساس تردید می کنند. کمااین که بارها گفته ام عبدالله َّبن عباس - که یك شخصیت بزرگی است - و همۀ آقازاده هاى قریش، از آن وضع ناراحت بودند. عبداللهَّ زبیر، عبداللهَّ عمر، عبدالرحمن بن ابی بکر و فرزندان بزرگان صحابه و بعضی صحابه از این قبیل اند. در مدینه عدّۀ زیادى صحابه بودند؛ آدم هاى با غیرتی هم بودند - نه این که خیال کنید با غیرت نبودند - همان کسانی بودند که در مقابل تهاجم مسلم بن عقبه، در قضیۀ « حَرّه» مدینه - که سال بعد به مدینه حمله بردند و همه را قتل عام کردند - ایستادند؛ جنگیدند و مبارزه کردند. خیال نکنید ترسو بودند؛ نه، شمشیرزن و شجاع بودند. اما شجاعت ورود در میدان جنگ، یك مسأله است و شجاعت مواجه شدن با یك دنیا، یك مسألۀ دیگر است. امام حسین این دومی را داشت. ▪️ابزارم براى تو (بهانه كمك) تاریخ واقعه عاشورا، مسیر زندگی را برای همگان روشن می کند و راه را از بی راهه آشکار می سازد، در این حادثه عظیم، افرادی چون زهیر، حبیب، مسلم بن عوسجه و... هم چون پروانه ای بر گرد وجود مولای خود می چرخند و به سعادت می رسند و گروهی در میانه راه و با درک حقیقت به سوی سید الشهد ا حرکت می کنند و گروهی نیز مولا و سرور خود را تنها می گذارند و می گریزند و در همه این وقایع و شخصیت ها عبرتی برای همه تا قیامت است. عبیدالله بن حرجعفی از گروه کسانی است که تا درب بهشت رفت، ولی به واسطه غفلت و عافیت طلبی دنیوی به بیراهه کشانده شد و امام خود را تنها گذارد. ─┅─═इई 💠ईइ═─┅─ https://eitaa.com/Majmoe_yaborhan