🌹اشعاری از گلشن راز که در جلسه گذشته مورد بحث قرار گرفت
ندارد باورت اکمه ز الوان
وگر صد سال گویی نقل و برهان
سپید و زرد و سرخ و سبز و کاهی
به نزد وی نباشد جز سیاهی
نگر تا کورِ مادرزادِ بدحال
کجا بینا شود از کُحلِ کَحّال
خرد از دیدنِ احوالِ عُقبا
بود چون کورِ مادرزادِ دنیا
ورای عقل، طوُری دارد انسان
که بشناسد بدان اسرارِ پنهان
بسانِ آتش اندر سنگ و آهن
نهاده است ایزد اندر جان و در تن
چو بر هم اوفتاد این سنگ و آهن
ز نورش هر دو عالم گشت روشن
از آن مجموع پیدا گردد این راز
چو دانستی برو خود را برانداز
تویی تو نسخهٔ نقشِ الهی
بجو از خویش هر چیزی که خواهی
🌺🔹 عارف بزرگ مرحوم شیخ شبستری در این اشعار به محدودیت درک عقلی در انسان اشاره میکند که فی المثل کور مادرزاد با استدلال قادر به در ک چیستی رنگ نخواهد شد
ولی انسان دارای بُعدی فراتر از عقل است که میتواند چیزهایی که برای عقل قابل در ک نیست را با آن در کند و آن مسیر کشف وشهود باطنی است
https://eitaa.com/jalsatmarefaty