مگر تو مرا نشناختی!
عباس میوههایی را که معمولا در دسترس همه نبود، نمیخورد.
میگفتم: قوت دارد بخور.
می گفت: قوت را میخواهم چه کار؟
من ورزشکارم.
چهطور موزی را بخورم که گیر مردم نمیآید؟!
بعد صدایش را تغییر میداد
و آمیخته با شوخی میگفت:
مگر تو مرا نشناختی زن!
میوه را که بر میداشت بخورد،
کلی در دستش میچرخاند و براندازش میکرد و میگفت: سبحانالله...
تا کلی نگاهش نمیکرد، نمیخورد.
برشی از کتاب "آسمان"
شهید
#عباس_بابایی
#شهدا
🏴
#اربعین
🖤
#لـبـیـکـــ_یـاحـسـیــن(ع)
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@jame_shia
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄