🔻
انقلاب به کدام سو میرود؟
🖋 مهدی جمشیدی
۱- در اردیبهشتماهِ سالِ هفتادونه، درحالیکه روزنامههای زنجیرهای جریانِ اصلاحات، قارچگونه سربرآورده بودند و تمامِ ارزشهای اسلامی و انقلابی را آماجِ تهاجمِ مطبوعاتیِ خویش قرار میدادند، آیتالله خامنهای در دیدارِ غیرمعمولِ خود با جوانان، این مسأله را با آنها در میان نهاد و آن را پارهای از برنامۀ «فشارِ دشمن» معرفی کرد و گفت اگر دشمن، فشارِ فراوانی بر ما وارد آورد، حادثۀ کربلای امام حسین (علیهالسلام) رخ خواهد داد، نه حادثۀ صلحِ امام حسن (علیهالسلام). امّا چرا باید تاریخِ انقلاب، حسینی باشد و بماند؟
۲- این هشدارِ بیسابقۀ استعارگونه، آنگاه تکمیل و نمادین شد که ایشان چندی پس از آن، «چفیه» بر شانۀ خویش انداختند و در هیچ دیدارِ رسمی و غیررسمی و داخلی و خارجی، آن را از خود جدا نکردند. «چفیه»، نمادِ دفاعِ مقدّس است؛ نمادی که گویا همۀ ارزشهای دفاعِ مقدّس را در درونِ خویش، نهفته دارد. کسیکه «چفیه» به گردن میاندازد، در حقیقت، با زبانِ نمادین میگوید که از «جنگ» و «شهادت» نمیهراسد، بلکه آماده است و آن را میطلبد. امّا اینهمه اصرار و تأکید، به چه سبب است؟
۳- در مرحلۀ پایانیِ «فتنۀ سالِ هشتادوهشت»، نیروهای میدانیِ فتنه به خیمههای عزاداریِ امام حسین (علیهالسلام) حمله کردند و در مقابل، مردم نیز به خیابانها ریختند و طومار فتنه را در هم پیچیدند، آیتالله خامنهای تصریح کرد که «روحِ حسینبنعلی» (علیهالسلام)، به یاریِ انقلاب آمد. امّا چه نسبتی است میانِ روحِ آن بزرگوار و انقلاب؟! جز این است که باید روحِ حسینبنعلی، رهاییبخشِ تاریخِ حسینی باشد؟
۴- حسینبنعلی(علیهالسلام)، نقطۀ آغازِ مبارزۀ عینی و بیرونی برای بازگرداندنِ تاریخ محمّدی به محمل و بسترِ اصلیاش بود که به شهادت انجامید، امّا همین مبارزه، بهدستِ حجّتبنالحسن (سلاماللهعلیه)، با همان منطق، تداوم خواهد یافت. «امامِ غائب»، تمامکنندۀ گامی خواهد بود که «حسینبنعلی» برداشت، و اگر فرجامِ حسینبنعلی، «شهادت» بود، فرجامِ کارِ مهدیِ موعود، «حکومتِ جهانی» خواهد بود. آری، دو مبارزه با یک منطق و با دو نتیجه. و انقلابِ ایران، «الگوگرفته» از اوّلی است و «مقدّمهساز» برای دوّمی. دراینحال، زبان و منطقِ آیتالله خامنهای، باید حسینی باشد. او امامِ دورۀ تاریخیِ «گذار» و «انتقال» است؛ از «تاریخ حسینی» به «تقدیر مهدوی».
۵- آیتالله خامنهای، خوابِ عجیبی دیده بود که آن را برای آیتالله شبزندهدار نقل کرد و گویا ایشان، این خواب را برای حجتالاسلام عالی، بیان نمود و ایشان نیز در سخنرانیِ عمومیِ خویش آن را مطرح کرد. و امّا آنچهکه آیتالله خامنهای مشاهده کرد، به این شرح بود: دیدم همراه با رسولِ اکرم - صلیاللهعلیهوآلهوسلم- در کنارِ ساختمانی که فقط اندکی از آن ساخته شده است، ایستادهایم. دراینحال، آن حضرت به من امر که: «آستینهایت را بالا بزن و ساختمان را تکمیل کن!» من که دیدم که حجمِ انبوهِ کار، همچنان باقی مانده و تنها، بخشِ کوچکی از بنا، ساخته شده است، به ایشان عرض کردم: «آقا! انجامِ اینکار، در توانِ من نیست!» امّا رسولِ اکرم رو به من کرد و با تأکید فرمود: «در توانِ خودِ توست و تو، ساختِ این بنا را به پایان خواهی رساند!».
۶- کاری که امام خمینی انجام داد، عبارت بود از «تخریبِ بنای قبلی» با انقلابِ اسلامی و آنگاه تلاش برای «احداثِ بنای جدید» در طولِ ده سال زعامتِ خویش، که با توجّه به اندکبودنِ این زمان، ایشان توانست بخشِ کوچکی از بنایِ جدید را پیش ببرد. آیتالله خامنهای، کسی است که نهفقط کارِ ناتمامِ امام خمینی را «ادامه» خواهد داد، بلکه آن را به «سرانجام» نیز خواهد رساند؛ یعنی ساختنِ این بنا در دورۀ زعامتِ آیتالله خامنهای، «تمام» خواهد شد. و ایشان از جانبِ رسولِ اکرم، مأمور و موظّفِ به اینکار هست. معنیِ «تمامشدنِ ساختِ این بنا» چیست؟ بیجهت نیست که علامه مصباحیزدی تصریح کرده بود که از نظرِ ما، آیتالله خامنهای، «سیّد خراسانی» نیست، بلکه مقام و مرتبهاش بیش از اوست.
۷- در برههای از تاریخ قرار گرفتهایم که عهدِ «گشایش» و «انفتاحِ» است و تقدیر، اینگونه رقم خورده که در، بر پاشنۀ دیگری بچرخد. تاریخِ مهجوریّتِ امام، تمام شده و اینبار، بناست که امام در ظاهر نیز به مدارِ تدبیرِ جامعه بازگردد. هیچ حادثهای پیش رو نیست که از گذشتۀ انقلاب، دشوارتر باشد. گردنههای اصلی، پشت سر گذاشته شدند. بگذار برخی ظواهر شیطانی، جلوهگری کنند و اهل نفاق را بفریبند و به این گمان افکنند که کار انقلاب، تمام است. زینپس بر شتاب حرکت تکاملیِ انقلاب، افزوده خواهد شد و باید تهماندههای نفاق در این آزمونهای نهایی، باطن خویش را نمایان سازند.
@sedgh_mahdijamshidi
•┈•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•┈•
🆔
eitaa.com/janbaz_nett ایتا
🌐
www.janbaz.net س