در ایام فاطمیه بود که حسین بادپا آمد اینجا، در دیرالعدس شنیدم صدایی برجسته و مردانه با لهجه تهرانی از پشت بی سیم می‌آید. بادپا پشت بیسیم داشت با سیدابراهیم صحبت می‌کرد. نمی‌شناختمش. پرسیدم: این جوون تهرونی از کجا اومده تو فاطمیون؟ صبح که برگشتیم، دوباره پرسیدم: این سیدابراهیم کیه که با اون صدای بلند و مردونه صحبت می‌کرد؟ یکی را نشان داد و گفت: ایشونه! همین جوون باریک و نحیف. من فکر می‌کردم با اون صدای کلفت و بلند، باید یک آدم هیکلی و بزرگ باشه. جوان تو دل برویی بود. آدم لذت می‌برد نگاهش کند. من واقعا عاشقش بودم، همین جوان که ما او را نپذیرفته بودیم، رفته بود مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرده بود تا به اینجا برسد. زرنگ به این می‌گویند نه به ما و امثال ما. زرنگ و با ذکاوت کسی است که با این شیوه، چنین کاری را بدست می‌آورد و بالاترین بهره را از آن می‌برد و به نحو احسن از فرصت استفاده می‌کند. 🔸خاطره شهید حاج قاسم سیمانی از شهید مصطفی صدرزاده و شهیدبادپا 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313