ها را داشت ولی آن چیزی که برجسته بود و قله این ویژگیها بود که در واقع نقش هدایتگر را دارد قله ولایتمداری بود. ولایتمداری مراتب دارد. ایشان در بالاترین مراتب ولایتمداری بود. موقعی که رهبر انقلاب به مسئولی مطلبی را میفرماید. مثلا من علاقهمند و عاشق آن چیزی هستم که ایشان گفت مثلا افزایش تعداد موشکها، من خودم هم علاقهمند هستم. عمل به این ولایتمداری تلقی میشود ولی در چه مرتبهای هست؟ یک موقع امر ولایت بر این است که این کار را انجام دهید من نظرم چیز دیگری هست. آن کار را انجام میدهم اما بهعنوان دستور! چنانکه بعضی از مسئولین هم میگویند نظر ما چیز دیگری بود چون ایشان دستور دادند ما انجام دادیم. این هم ولایتمداری هست ولی مرتبهای دارد...
برای حاج قاسم مرتبهای بالاتر است. موقعی رهبری به شما میگوید این کار را انجام دهید تا قبل از آن نظر شما چیز دیگری هست ولی بعد از امر ولایت با عشق آن کار را انجام میدهید. این مرتبه بالایی از ولایتمداری است. در سه موردی که گفتیم ایشان مرتبه سوم و بالاتر را داشت و ما بارها در موضوعات مختلف دیدیم چون موضوعات کاری موضوعات اختلافی هستند بعضی اوقات مثلاً طرح، برنامه، اقدام و کاری هست در جلسه مطرح و بحث میشود یک موقع طرف اجماع و قبول میکند یک موقع طرف مخالفت شدید دارد و در جلسه میجنگند. در جلسه مواردی را داشتیم که حاج قاسم مخالف صد درصد موضوعی بود ولی موقعی که معلوم میشد نظر رهبر معظم انقلاب چیز دیگری است از آن لحظه به بعد نظر خود را کنار میگذاشت. این یک ویژگی برجسته حاج قاسم بود. اینکه میگویید بعضیها تفسیر، تعبیر و مصادره میکنند، اخلاق و مدیریت، تیزبینی خوب است و خیلیها هم دارند ولی قاسم نمیشوند. نقطه برجسته این است که انسان امر ولی را عمل کند.
* دو سال از شهادت ایشان گذشته، اگر بخواهیم گزارهای را برجسته کنیم، آیا موافق هستید شهادت حاج قاسم جمهوری اسلامی را چند دهه به جلو برد؟
- حضرت آقا هم اشاره فرمود امروز اثر شهید حاج قاسم سلیمانی به مراتب قابل مقایسه با حاج قاسم
نیست. اصلاً چیز عجیبی شده است. هرچه زمان میگذرد انگار به زمان شهادت ایشان نزدیک میشویم، دور نمیشویم. موقعی که آدم فاصله میگیرد بیشتر التیام پیدا میکند. انسان فراموشکار است ولی انگار این داغ تازه میشود و انگار آدم به تاریخ شهادت نزدیک میشود، دور نمیشود. عمل ایشان باعث شده خداوند متعال عزّتی برای ایشان قائل شده که الان میبینیم اینقدر اثر عمیق میگذارد. راهیپمایی عظیم مردم در سالروز شهادت ایشان در کرمان کار دولت است؟ مردمی است. خود مردم راه افتادند. در تلویزیون بعضی از بچهها و نوجوانان را نشان میدهد در این مسیر کفشها را واکس میزنند. این نوجوان را در خانه میبینید که اگر پدرش آب بخواهد باید ۱۰ بار بگوید تا آب بیاورد ولی به عشق حاج قاسم آمده. این عشق است. این شهادتها از جنس حاج قاسم به حسب ظاهر یک نفر از ما کم شده ولی در جامعه روحی دمیده شده که خود من هم شوکه شدم. من فکر میکردم دومین سالگرد از سالگرد اول بهطور طبیعی افت داشته باشد. در حقیقت شهادت ایشان موجب آزادسازی خصلتهای انسانی و متعالی در جامعه شد که فقط برای قشر خاص حزباللهی هم نیست بلکه شامل همه مردم ما و ملتهای منطقه است.
* در رسانهها درخصوص تبیین شخصیت شهید سلیمانی کارهایی شده ولی به هر حال میدانیم کافی نیست. از نگاه حضرتعالی که رسانههای داخلی را رصد میکنید بخشی که بهنظر خودتان روی آن غفلت شده یا باید بیشتر روی آن کار میشد و نشده یا مثلا در حوزه جامعهشناسی و علوم انسانی اگر نکته و موردی در نظر دارید بفرمایید.
- یکسری از کارها از توان جامعهشناسان خارج است. خودشان هم هنوز تسلط به موضوع پیدا نکردهاند و تحلیل قوی ندارند. خیلیها بهت زدهاند. باید درباره شهید حاج قاسم سلیمانی بهویژه در مقطع شهادت ایشان بیشتر بحث و بررسی کنیم. نگاه کنید ۸ سال قبل حاج قاسم کجا بود. خیلیها بر اثر تبلیغات مسموم میگفتند چرا ایشان پولهای ما را به خارج میبرد؟ برای چه بهزعم آنها از یک دیکتاتور حمایت میکند؟ اصلاً به ما چه ربطی دارد باید به سوریه برویم؟ مگر شعار نه غزه و نه لبنان را یادمان رفته؟ یکی از چیزهایی که حاج قاسم را برجسته کرد تفاوت بین جهاد ۲۰ سال اخیر با جنگ ۸ ساله بود. در جنگ ۸ ساله اگر کسی به جبهه میرفت نمیگفتند برای چه میروی؟ به هیچ فرمانده و رزمندهای این را نگفتند. کسی که نمیخواست برود توجیه میکرد مثلا سنگر دانشگاه و مدرسه را دارم. خودش را توجیه میکرد. اما هیچکس نمیگفت پولها را برای چه آنجا میبرید خرج میکنید. هیچکس راجع به اصل جنگ ابهام نداشت ولی در این ۲۰ سال اخیر تفاوتها خیلی زیاد بود. اولاً جهاد در غربت، مظلومیت، نابرابری و فتنه بود. حتی دولتهای دهم، یازدهم و دوازدهم میگفتند ما این مسائل را قبول نداریم. یعنی داخلیها
3