جنگ نرم وعملیات روانی(قسمت یکم)
جنگ نرم و عملیات روانی؛ یکی از خصوصیات سیاست فرهنگی دینگرایانه آن است که دولت اسلامی میباید، علاوه بر اینکه جامعهی اسلامی را در حوزههای سیاسی و اقتصادی از وابستگی و ریزهخواری برهاند و عزت و خودبنیادی را برای آن فراهم سازد، در حوزهی فرهنگی نیز باید وصول به «استقلال فرهنگی» را دنبال نماید؛ البته چنین نیست که «استقلال فرهنگی» در عرض «استقلال سیاسی» یا «استقلال اقتصادی» قرار داشته باشد، بلکه این نوع از استقلال، از اهمیت و تعیینکنندگی بیشتری برخوردار است؛ زیرا جامعهای که در حوزهی فرهنگی به جوامع دیگر وابسته باشد، خواهناخواه، در حوزههای سیاسی و اقتصادی نیز از آن تبعیت خواهد کرد. به این ترتیب، هویت و اساس آن جامعه فرو خواهد پاشید و شأنی به جز «دنبالهروی» و «تقلید» نخواهد داشت. قرآن کریم به صورت کلی میفرماید که خداوند متعال به هیچ رو نمیخواهد جامعهی غیرمسلمان بر جامعهی اسلامی «سیطره» و «غلبه» یابد:
«وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا»
هرگز بر [زیان] مؤمنان براى کافران راه [تسلطى] قرار نداده است.
در واقع، جامعهی اسلامی به سبب برتری و فضیلت اعتقادی نسبت به سایر جوامع، میباید نسبت به صیانت از «کرامت» و «شرافت» خویش، حساس و فعال باشد، اما وابستگی و مغبونیّت نافی چنین وضعیتی است. تجربهی دو سدهی اخیر حیات جمعی مسلمین، در نقطهی مقابل توصیهی این آیهی شریفه قرار دارد؛ مسلمین پس از افول و انحطاط تمدنی اسلامی از یک سو و قدرتیابی تمدن الحادی غرب از سوی دیگر عزّت و استقلال خود را باختند و نقش خود را در معادلات و مناسبات جهانی از دست دادند؛ البته موج شگفتآور بیداری اسلامی در سالهای اخیر، آیندهای درخشان و امیدآفرین را نشان میدهد، اما به هر حال این واقعیت قابل انکار نیست که جامعهی اسلامی در آن سطح و مرتبهای از استقلال فرهنگی قرار ندارد که قرآن کریم خواهانش است.
اما استقلال فرهنگی چگونه به دست میآید؟ پاسخ روشن است: از آنجا که جامعهی اسلامی عبارت است از جامعهای که از جهت فرهنگی، تنها و تنها، بر «ایدئولوژی اسلامی» تکیه دارد و مناسبات و شئون خویش را بر اساس تعالیم و آموزههای آن طراحی میکند، وصول به استقلال فرهنگی نیز از طریق استقلال ایدئولوژیک میسّر خواهد شد. بنابراین، هر تلاش و تکاپویی در راستای «اقتباس» و «گرتهبرداری» از ایدئولوژیهای سکولار غربی و شرقی انجام بگیرد، یا در پی «آمیختن» و «التقاط» ایدئولوژی اسلامی با آنها باشد، قطعاً استقلال فرهنگی و فکری جامعهی اسلامی را مخدوش میسازد و آن را به جامعهای پیرو و دنبالهرو تبدیل میکند.
البته این سخن بدان معنا نیست که لازمه و معنای تحقق استقلال فرهنگی در جامعهی اسلامی، مسدود ساختن تعاملات بین فرهنگی و کشیدن حصارها و حریمهای نفوذناپذیر در گرداگرد اقلیم جامعهی اسلامی است؛ چنین رویکردی نه توصیه و خواستهی دین است و نه در جهان یکپارچه و جهانیشدهی امروزین ممکن است. قرآن کریم با اینکه دعوت انبیای الهی را حق میداند و هیچ امر دیگری را در عرض آنها مستحق اجابت و پذیرش نمیانگارد، اما در عین حال، به مؤمنین توصیه میکند به گفتههای دیگران نیز اعتنا کنند و محاسن و فضایلشان را برگیرند:
«فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (سورهی زمر، آیهی ۱۷و ۱۸) پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا مىدهند و بهترین آن را پیروى مىکنند.
اما از آن سو، خداوند متعال تأکید میکند که مسلمین باید نسبت به غیرمسلمین مرزبندی و فاصله داشته باشند تا مبادا، به تدریج، در ذیل ولایت و سلطهی آنها قرار بگیرند:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّهی وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاء مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّهی وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ* إِن یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدَاء وَیَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُم بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ» (سورهی ممتحنه، آیهی ۱ و ۲)
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95