#خاطره
🔺 ترکش خمپاره
🔹سال ۶۰ بود « اسماعیل » همرزم و همسنگرم بود . در پادگان حاج عمران شهرستان پیران شهر بودیم و با همدیگر ارتباط داشتیم و از فاصله دور از همدیگر می پرسیدیم : اسماعیل زنده هستی یا نه ؟ او می گفت : آری . باز او از من سؤال می کرد : ابراهیم زنده هستی یا نه : من می گفتم : آری .
روزی ترکش خمپاره ای داغ به بیل مکانیکی کنار سنگرش اصابت نمود و آن را به دو پاره قسمت کرد ولی خوشبختانه به سنگر « اسماعیل » نخورد.
🔸شهید اسماعیل محمدی
▪️راوی : ابراهم نعمتی
#کنگره_شهدای_مازندران
#علویان_خط_شکن
✅ کنگره ملی شهدای مازندران
🆔
@jangoderang_ir