یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم 💠کانال جنت المهدی۳۱۳👇 ••🇮🇷•• ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅          @jannatolmahdi313 ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅ دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد. خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت ای ، سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید به تو بدهم، مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی. دزد جوان ، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند. روز که شد، شخصی درب خانه احمد را زد. داخل آمد و صد و پنجاه دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است. احمد رو به دزد کرد و گفت را بردار و برو، این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی حال دزد عوض شد و گریان به شیخ نزدیک شد و گفت تاکنون به راه خطا می‌ رفتم و تنها یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم ، خداوند مرا این چنین اکرام کردو بی‌نیاز ساخت، مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم. کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت. 💠کانال جنت المهدی۳۱۳👇••🇮🇷•• ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌸❁🌸𖣔༅═┅─         @jannatolmahdi313 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌸❁🌸𖣔༅═┅─