زبانحال امیرالمومنین با حضرت زهراسلام الله علیها بازو شکسته ایی تو ولی کار میکنی لطفی تو بر من و دل خونبار میکنی دیگر نمانده تاب و توانی به پیکرت چون یاد غربتِ من ِ بی یار می کنی آرام جان من نکند رفتنی شدی؟ دائم دعا به محضر دادار میکنی عَجِّل وَفاتیِ تو مرا کشته ٬ از چه رو بر مرگ خود تو این همه اصرار میکنی؟ خانه خراب می شوم از پر کشیدنت پرپر مزن که خون به دل ِ یار میکنی دلگرمیِ علی تویی ای نور خانه ام این خانه را ز رفتن خود تار می کنی @jannesaranabalfazl1335