#لحظهای_با_شهدا 🍃
توی یکی از سفرهایمان به مشهد بود که بیشتر درباره
#شهادت حرف زدیم.
یعنی بعد از سوریه رفتن هایش بود. گفت چه عالم خوبی است شهادت....
گفتم :تنهایی؟ گفت نه باهم.
نگاهش کردم که یعنی داری بیخود میگویی. بعد گفت حالا که نه، نمیخواهم به این زودی شهید شوم. دوست دارم بیشتر جهاد کنم. هرچه بیشتر جهاد کنیم بهتر است. تازه میخواهیم برویم سراغ اصل کاری:صهیونیست ها.
بعد که دید من چیزی نمیگویم، باز هم ادامه داد که خانم، شما هم توی این جهاد ها شريکی. اگر شما تحمل نمیکردی، من نمیتوانستم بروم جهاد.
دیگر توی خانه هم فکر و ذکرش شده بود شهادت. مرتب یک صوت از آقا میگذاشت که میگفتند راهکار شهادت، اشک است. من را صدا زد و پرسید یعنی این که آقا میگویند برای ما هم صدق می کند؟ بعدش یک شعر بود که آقا زمزمه میکنند:
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند 🥀
هی این شعر را گوش می کرد، زمزمه میکرد و میگفت عجب شعر قشنگی است....
#شهیدجوادمحمدی 🍃
✨|
@javad_mohammady