روزهای جنگی-۲۴
مادربزرگ خیره به فردا
۲۴مهر:
اینجا مدرسهایست در بعلبک،
عکس را خودم گرفتم.
میز و صندلیها جمعشده
کلاسهای درس تعطیل
تختهها خالی از مشقِ شب
مدرسه خانه دوم نه،
خانه اول شده برای کودکان.
پیرزن روی صندلی آرام نشسته.
نوههایش پشت سرش.
نمیدانم این بلوط پیر،
چندمین جنگیست که بوی باروتش
موهایش را سپید کرده!
و چندمین آوارگیست که میکشد!
جنگ نه،
تجاوز به وطن.
حتما مادربزرگ تجاوز اسراییل را از اول دیده! از ۱۹۷۸ تا الان.
و حال نوههایش اولین تجاوز را!
اما محکم
روی پای خود
تکیه بر عصای چوبی
خیره به فردا
فردای آزادی
این جماعت در آوارگی بدنیا میآیند،
و در آوارگی بزرگ میشوند.
کودکان گاه بزرگ هم نمیشوند!
به چه جرمی؟
برای حفظ آن نقاشی پشت سر مادربزرگ
همان یک واژه در قلب نقاشی شده: وطن
لِبَیروت
مِن قَلبی سَلامٌ لِبَیروت
#جواد_موگویی
@javadmogoei