« ماکتِ زندگی » قسمت دوم ✍🏼جواد محدثی بعضی از مردم به زندگی اعتیاد دارند! شش دانگ حواسشان با اسکناس، مُشاع است، پولشان را به توان پارتی می رسانند تا زیاد شود، «عِرض» می فروشند و «ارز» می خرند، اگر اعتبار بانکی و میزان سهام و ارزشان را از موجودیّتشان «منها» کنند، باقیمانده صِفر می شود. اوقاتشان بین «حسرت دیروز» و «امید فردا» تقسیم می شود و خورده هم نمی آورد! قلم هایشان «روان نویس» است و ظرف هایشان «یک بار مصرف»، چهار عمل اصلی را هم با «ماشین حساب» انجام می دهند، به برکت گوشیهای هوشمند،هیچ شماره تلفنی را حفظ نیستند، اگر گوشی خود را گم کنند، «بی هویّت» می شوند، اتومبیل هایشان دنده اتوماتیک است و با اتوبان ها آشناتر و راهپیمایی هایشان از «خط ویژه» است. اگر برقشان برود آبشان هم می رود و آسانسورشان هم از کار می افتد! با دوستان، دشمنی های «تعاونی» می کنند، آتش افروزانی هستند که ماسک «آتش نشانی» به صورت می زنند، مبارزاتشان قطعنامه ای است و فعالیتشان بیانیه ای. اوقات خالی شان به چت و حلّ جدول می گذرد، بار تنبلی شان را به دوش تکنولوژی می گذارند، و... گروه خونشان همیشه «منفی» است. بعضی از مردم ،آنچه دارند ، ماکت زندگی است. ▪️ ▪️ 🍃 کانال برگ و بار... مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی @javadmohadesi