✍️ خاطرات قلمی 🔻استاد جواد محدثی 🔹اوایل سال تحصیلی ۱۳۵۴ که طلبه مدرسه حقانی بودم، شهید قدوسی(ره) به‌عنوان مدیر مدرسه از من خواست که اداره سه کلاس از کلاس‌های مدرسه را در موضوع نگارش به عهده بگیرم؛ یعنی سال‌های اول و دوم و سوم را. من گرچه در کلاس انشای همان مدرسه به‌عنوان شاگرد از فعالان بودم و موضوعاتی را که هر هفته استادمان مرحوم حجت‌الاسلام بهجتی شفق می‌گفت، می‌نوشتم؛ ولی تا آن زمان تجربه معلمی نداشتم. سعی کردم که نداشتن سابقه تدریس را بهانه کنم و پیشنهاد ایشان را نپذیرم؛ اما جناب شهید قدوسی(ره) اصرار می‌کرد و من انکار که شاید نتوانم، کلاس را اداره کنم... . ایشان فرمودند: اصطلاح شم سیاسی را که شنیده‌ای؟ گفتم: آری! فرمود: من هم به‌عنوان شم اداری، تشخیصم این است که شما می‌توانید کلاس را اداره کنید. دیگر مقاومت نکردم و گفتم: اگر شما می‌فرمایید، چشم می‌پذیرم. ان‌شاءالله که بتوانم از عهده برآیم. آن موقع هنوز معلم نشده بودم و با دوچرخه از منزل‌مان در قم نو به مدرسه می‌آمدم، هم درس می‌خواندم و هم، هفته‌ای سه روز برای سه گروه کلاس نویسندگی داشتم. 🔹 سبک کارم چنین بود که .... 👈 شرح خاطرات https://www.ofoghhawzah.ir/Newspaper/item/91285