🏴 اول محرم : حضرت مسلم(علیه السلام)
شب هنگام، مسلم بن عقيل در مسجد کوفه، نماز مغرب را فقط با حضور سى نفر اقامه كرد. پس از نماز،آن عده كمتر شده بودند (ده نفر) از مسجد كه بيرون آمد،حتى يك نفر هم همراهش نبود كه او را به جايى راهنمايى كند.
مسلم براى يافتن خانه اى كه شب را به روز آورد و در پناه آن، مصون بماند، در كوچه ها غريبانه مى گشت و نمى دانست به كجا مى رود. زنى به نام «طوعه»، جلوى خانه اش ايستاده، نگران و منتظر پسرش بود. طوعه شيعه و هوادار مسلم بود، اما اين غريب را نمى شناخت. مسلم، جلو رفت و سلام داد و آب خواست...
زن آب آورد. مسلم نوشيد. تنها مرد کوفه این پیرزن بود که مسلم را امان داد. آن شب مسلم به عبادت و تهجد پرداخت
فرزند طوعه وقتی سحرگاه مسلم را درخانه یافت نیروهای حکومتی را به طمع دریافت جایزه به منزلش آورد و مسلم پس از نبردی دلاورانه و شجاعانه با ضمانت امان نامه از دشمن صلح کرد و به نبرد ادامه نداد.
اما امان نامه ای در کار نبود. مسلم دستگیر شد و به کاخ عبید الله آمد. عبید الله گفت تو کشته می شوی. مسلم از حاضران، عمر سعد را براى وصيت انتخاب كرد. سه موضوع را در وصيت هاى خود،مطرح كرد: «قرض هايم را در كوفه با فروختن زره و شمشيرم بپرداز! جسد مرا از ابن زياد تحويل بگير و به خاك بسپار! كسى را پيش حسينبن على(ع) بفرست تا به كوفه نيايد».
ولى عمر سعد كه خبث و خيانت با وجودش آميخته بود، در همان مجلس، خيانت كرد و وصيت هاى سه گانه مسلم را، براى ابن زياد، فاش ساخت.
حضرت مسلم را به بالای دار الاماره بردند و بدنش را از بالای دارالاماره به پایین انداختند...
📓 جواهرالکلام ۰۹۱۲۱۳۵۵۷۴۱
@javaherkalam110135
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر