واما بعد⬇️⬇️
اعتکاف، یکی از آداب ماه رمضان
از آداب ماه رمضان که استحباب هم دارد، مسئلۀ اعتکاف است. اعتکاف یعنی حضور و حبس در مسجد به قصد انجام اعمال عبادی و روزه در یک مقطع زمانی؛ که اقل آن سه شب است.
پیامبر(صلوات الله علیه) فرمودند: اعتکاف ده روزه در ماه رمضان معادل دو حج و دو عمره است.
اهمیت این اعتکاف تا حدیست که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: جنگ بدر در ماه رمضان اتفاق افتاد. فلذا در آن سال پیامبر(صلوات الله علیه) معتکف نشدند. اما ماه رمضان سال بعد آن را درک کردند وبیست روز را معتکف شدند؛ ده روز برای رمضان آن سال و ده روز هم برای قضاء رمضان گذشته.
یکی دیگر از اعمال مستحبی در ماه رمضان خواندن دو رکعت نماز مستحبی است؛ به کیفیتی که امام صادق(علیه السلام) بیان کردهاند: اگر کسی در ماه رمضان دو رکعت نماز مستحبی بخواند و در آن بعد از حمد، سورۀ فتح را بخواند، در آن سال محفوظ است.
مقصود از محفوظ بودن در بیان فوق، هم حفظ مادی است و هم حفظ معنوی.
ما در این شبها، تمام آدابی را که بیان کردیم، همه استحباب دارند؛ یعنی دارای اجر و پاداش هستند. در شبهای آینده اعمالی را معرفی خواهیم کرد که وجوب داشته باشند.
ادامۀ بحث انسان از نگاه قرآن
بحث ما در باب معرفت نفس بود.
معرفت نفس ناطقۀ انسانی، قطب قاطبۀ معارف ذوقیه، و محور جمیعِ مسائل عقلیه و نقلیه و اساس همۀ خیرات و سعادات است.
مقصود از "معارف ذوقیه"، معارف چشیدنی است؛ که با معارف آموختنی متفاوت است.
اینکه ما چگونه و بر چه اساسی آتش درست کنیم، "علم" است؛ اما اینکه آتش دست ما را بسوزاند، "عین" است. ما در حالت دوم سوزاندن آتش را شهود کرده و طعم آن را چشیدهایم. البته معرفت نفس به اینجا ختم نمیشود. ما باید یقین کنیم که نفس وجودی پر خطر و دردسرساز برای ماست. همین قدر که یک عمری نماز خوانده و از عبادت خود لذت نبردهایم نشان میدهد که نفس چه بلایی بر سر ما آورده است. این مسئله آنقدر فراگیر است که باعث میشود ما نفهمیم که این، یک مرض بوده و از حد اعتدال رسمی خارج است.
حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: نافعترین معرفت، معرفت نفس است.
معرفت نفس، یک دوره روانشناسی و خودشناسیست. معرفت نفس، نزدیکترین راه برای راهیابی به ملکوت است.
ما از نظر تئوری، "ایمان به غیب" داریم؛ اما از نظر عملیاتی چه باید بکنیم تا بتوانیم به ملکوت راه پیدا کنیم؟ راهش معرفت نفس است.
ما در این جلسات قصد داریم که "تشخیص" و "تجویز" را با هم بیان کنیم.
به فرمودۀ قرآن یکی از وظایف ما، ایمان آوردن به غیب (عالم ملکوت) است: کسانی هستند که به غیب ایمان میآورند. (بقره:۳) و نزدیکترین راه برای رسیدن به عالم ملکوت هم معرفت نفس است. فلذا معرفت نفس یک علم در دسترس نیست؛ بلکه یک علم مقدس است.
حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: همانا بهایی برای نفس شما به جز بهشت وجود ندارد؛ پس [خود را] به کمتر از آن نفروشید!
در جلسۀ گذشته عرض کردم که در معارف ما، نفس را مدح نکردهاند. در این فرمایش هم حضرت امیرالمومنین(علیه السلام)نفس را ستایش نکرده؛ بلکه فرموده است که ارزش نفس به بهشتی کردن انسان است. چون اگر نفس متعالی بشود، ارزش آن بهشت میشود.
نکتۀ دیگر اینکه طبیعت انسان مبتنی بر داد و ستد و تجارت استوار است. به گونهای که انسان در تمام شئون زندگی در حال تجارت و داد و ستد است. یکی از مصادیق این مسئله دینفروشی است. دینفروشی بسیار بدتر از تنفروشی است. در جامعۀ ما جرم تنفروشی بسیار بالاست؛ اما نسبت به دینفروشی، هیچ حساسیتی وجود ندارد. حرف اصلی ما این است که: چگونه میتوان بهواسطۀ نفس داد و ستد انجام داد؟ یعنی چگونه میتوان بهواسطۀ نفس بهشت را خریداری کرد؟
حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: آگاه باشید! که جهاد، بهای بهشت است. پس هر كس با نفس خود جهاد كند [به نحوی که مالک نفس بشود؛ نه مملوک آن]، بهشت را مالک میشود؛ و بهشت ارجمندترين پاداش الهىست براى كسى كه قدر نفس را بشناسد.
یعنی بالاترین منطقۀ بهشت برای کسیست که مالک نفس خودش باشد؛ نه برای کسی که نماز میخواند؛ نه برای کسی که روزه میگیرد! پس آنچه که حقیقت کار است، این است که ما مالک نفس خود شویم.
جهاد با نفس بالاترین جهاد است؛ و از جهاد در میدان بسیار مهمتر است. چون در جهاد میدان نیتها میتوانند متفاوت باشند.
سؤال: نفس را باید به چه چیز شناخت؟
پاسخ: اینکه آن را دشمن بدانیم و دشمن بداریم.
رسول خدا(صلوات الله علیه) فرمودند: دشمنترين دشمن تو، نفْسىست كه ميان دو پهلويت قرار دارد.
خب ما با این دشمن چگونه باید رفتار کنیم؟ شما اگر دشمن در نزدیک مرزهای ایران باشد، هرگز بیتفاوت نمینشینید؛ و بالاخره یک کار عملیاتی انجام میدهید.
ادامه مطلب⬇️⬇️