✨﷽✨ خاطرات شهید ابراهیم هادی قسمت ٢٧ شکستن نفس راوی هاجمعي از دوستان شهيد باران شــديدي در تهران باريده بود. خيابان 17 شــهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد ميخواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آنها را به طرف ديگر خيابان برد. ابراهيم از اين کارها زياد انجام ميداد. هدفي هم جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصًا زماني که خيلي بين بچه ها مطرح بود! ادامه دارد... 🔽🔽 منبع کتاب سلام بر ابراهیم جلد یک صفحه٣٩