#روضه_حضرت_علی_اکبر(ع)
بنابر گزارش اکثر منابع تاریخی، علی اکبر(ع) نخستین کس از
#بنیهاشم بود که در کربلا به میدان رفت و شهید شد.
چنانکه در زیارتنامه حضرت علی اکبر (علیهالسّلام) آمده است:
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَوَّلَ قَتیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلیلٍ مِنْ سُلالَةِ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ صَلَّ اللّه ُ عَلَیْکَ وَ عَلی اَبیکَ
سلام بر توای اولین شهید از نسل بهترین سلاله پاک از سلسله ابراهیم خلیل(علیهالسّلام)، درود خداوند بر تو و پدرت باد.
⏪اذن جهاد
از میان جوانان بنیهاشم، پیش از همه، حضرت علی اکبر(علیهالسّلام) آماده جنگ شد؛ نزد پدر رفت و اجازه نبرد خواست، پدر به او اجازه داد و با ناامیدی از بازگشت او، نگاهی مأیوسانه به قامتشانداخت و آنگاه چشمانش را به زیر افکند. سپس رو به آسمان کرد و گریست؛ و فرمودند:
⏪«اللهم اشهد فقد برز الیهم غلام اشبه الناس خلقاً و خلقاً و منطقاً برسولک (ص) و کنّا اذا اشتقنا الی نبیک نظرنا الیه»
سید بن طاووس : کسی جز دودمان حسین (علیهالسّلام) با او نمانده بود.
علی اکبر (علیهالسّلام) که از زیباترین مردم بود بیرون آمد و از پدرش اذن میدان گرفت. آن حضرت هم اجازه داد. آنگاه به او نگریست؛ نگاه کسی که از او ناامید شده است. «ثم نظر الیه نظر ائس» آنگاه به آواز بلند این آیه را تلاوت کرد:
«اِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ اِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ
ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد.
آنها فرزندان و (دودمانی) بودند که از نظر پاکی و تقوا و فضیلت، بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست و از کوششهای آنها در مسیر رسالت خود، آگاه میباشد.»
⏪عطش در میدان نبرد
آنگاه علی بن الحسین(علیهماالسّلام) بر آن سپاه تاخت و این رجز را میخواند:
«انا علیّ بن الحسین بن علیّ
نحن و بیت اللّه اولی بالنّبیّ
من شبث و شمر ذاک الدّنیّ
اضربکم بالسّیف حتّی انثنی
ضرب غلام هاشمیّ علویّ
و لا ازال الیوم احمی عن ابی
تاللّه لا یحکم فینا ابن الدّعی؛
من علی پسر حسین پسر علی(علیهالسّلام) هستم، سوگند به خانه خدا ما به نبی (ص) اولیتریم از شبث و شمر دون، آن قدر به شمشیر بر شما میزنم تا شمشیر بپیچد و بتابد؛ زدن جوان هاشمی علوی، امروز از پدرم حمایت میکنم، قسم به خدا که نباید پسر زیاد دعی درباره ما حکم کند.»
وی مدتی جنگید. پیکار سخت او را تشنه کرد؛ به سوی خیمه آمد و عرضه داشت:
«یا اَبَةُ! اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ اَجْحَدَنی فَهَلْ اِلی شَرْبَةٍ مِن ماءِ سَبیلٍ اَتَقَوّی بِها عَلَی الْاَعْداءِ؛
پدر جان! تشنگی مرا هلاک میکند و سنگینی سلاح مرا به زحمت انداخته. آیا امکان دارد برای من شربت آبی تهیه کنید تا نفسی تازه کرده و در دفع دشمنان نیرو بگیرم؟»
هوای گرم، حرارت جنب و جوش در میدان نبرد با اسب و تشنگی، همه و همه بر علی اکبر(ع) سخت بود، به این جهت از امام با ادب تمام آب خواست. امّا امام حسین(علیهالسّلام) با شنیدن این تقاضای علی، گریه کرد و فرمود:
پسرم بر من دشوار است که تقاضایی کنی و نتوانم آن را بر آورده سازم.
امام (علیهالسّلام) انگشتر خودش را به او داد و فرمود: آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن باز گرد، امیدوارم به زودی به دست جدّت سیراب شوی.
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب ، سلیمان کربلا
⏪شهادت علیاکبر(ع)
وی با وجود تشنگی شدید جنگ نمایانی کرد و تعداد زیادی از دشمنان را به هلاکت رساند.
علی اکبر (علیهالسّلام) بار دیگر به دشمن حمله کرد و با شمشیرش آنها را میزد تا آنکه مرة بن مُنقذ عبدی ضربتی بر او زد و او را نقش زمین کرد و آن گروه او را محاصره کرده، پیکر مطهرش را با شمشیر قطعه قطعه کردند.
خوارزمی بعد از ضربت مرة بن منقذ چنین اضافه میکند که: در این هنگام او دست به گردن اسبش گرفت و اسب او را به سوی لشکر دشمن برد و دشمنان، او را با شمشیر قطعه قطعه کردند.
در مقاتل آمده است که وی چون در آستانه شهادت قرار گرفت، ندایش بلند شد:
«یا اَبَتاه هذا جَدّی رَسُولُ اللّه ِ (ص) قَدْ سَقانی بِکَاْسِهِ الْاَوْفی شَرْبَةً لا اَظْمَاُ بَعْدَها اَبَداً؛
بابا! این جدّم رسول الله است که مرا با کاسهای از آب گوارا سیراب کرد که هرگز بعد از آن تشنه نخواهم شدم.»
امام(ع)سریعاً به بالین علی اکبر(ع) آمد و با چشمانی اشکبار فرمود:
«قَتَلَ اللّه ُ قَوْماً قَتَلُوک؛
پسرم! خداوند بکشد آنانی را که تو را کشتند.» آنگاه خم شد، صورت بر چهره خونآلود علی نهاد؛
«فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ» سپس اضافه کرد:
«علَیَ الدُّنیا بَعْدَکَ الْعَفا؛ بعد از تو خاک بر سر این دنیا.»
در ماجرای شهادت علی اکبر (علیهالسّلام) حضرت زینب(سلاماللهعلیها) با سرعت از خیمهها بیرون آمد و فریاد زد