غزلی از زبان فاطمه عماد مغنیه خطاب به بردارش جهاد مغنیه:
وبادمیزند آتش به دامن گلزار🔥
به دست قوم یهود شقی ترین اشرار
.
هنوز کربُبلایی شدن پراز سراست
وعشق❤️میچکد ازگوشه لبت انگار
.
بخند😊خنده گل💐دیدنیست اما حیف
خزان به باغ رسیده🍃چکیده اشک انار
.
پدرکه رفت شدی شیر مرد حزب الله💔
#جهاد آینه ای از
#عماد واین تکرار
.
علی اکبر بابا وحاج رضوان ها
شدی فدایی زینب(س) وحیدر کرار(ع)
.
برو...هوای پریدن توراهوایی کرد🕊
زمین بماند ازآن هجوم آن کفتار
.
وکهکشان نگاهت کبوتری شده است
وکربلای تو
#جولان شروع این دیدار
.
بمان که بوسه زنم بر پرشکسته ی تو💋
فقط برای خداحافظی✋💔...فقط یکبار
.
سلام
#فاطمه 😔راهم ببر به سوی عماد
بگو که زینبی ام،ایستاده ام✌️سردار
.
.
جهادمغنیه تکرار میشود برخیز
الابرادرمن ذوالفقار رابردار👊
@jihadmughnieh