‹💛🐣› رفاقت من و حسین از سرے اول سوریه داغ شد خیلی با روحیه ڪارهارو پیگیر بود ♥:) خیلی خوشحال بود و دائم در تکاپو بود😌🤸‍♂ باورڪردنی نبود واقعا جیره غذایی تو ماموریت ڪم بود.🙁 تو ماموریت نقطه وصل من با حسین بود,,با پسرش آقا محمد جواد مردونه صحبت میڪرد🗣🧔🏻 ,مثل دو تا آدم بزرگ، همش میگفت محمد جواد پسر جان هواے مادرتو وقتی ڪہ نیستم داشته باشیا🙂❤️ سرےدوم دم پرواز به حسین گفتم,,حسین شہید بشے محمد جواد چے!؟💔 گفٺ:خدا بزرگہ,محمد جواد هم بزرگ میشہ نگران نباشید :)💕