‌عشق وقتی برسد خشک و تَرت میسوزد هـرچـه داری همهٔ دور و برت می سوزد گاه میخندی و گهگاه نگاهت ابری ست تـوی بـارانـی و امـا جگـرت می سـوزد دوست داری بگریـزی و نـدانی چه کنی منطـقِ عقـل بـه امـا اگـرت می سـوزد میروی تـوی خودت گم بشوی می بینی هرچه بوده ست تورا در نظرت می سوزد شهـر از یک نفـری بـا تـو حکـایت دارد تـازه اینجاست دلِ بـی خبرت می سوزد آسمـان بـا تـو همـاهنگ و پُر از پروازی درد اینجاست فقط بال و پَرت می زند @jomlatzibaa