دلخوشم با عشق تو ؛ تا انتخابم کرده ای
گشته ام دلداده ات ؛ شاعر خطابم کرده ای
باده نوشم ماه من سرمست من از عشق تو
سر خوشم جانا مرا عشقت حسابم کرده ای
چشم در چشمان تو در بسترت خوابیده ام
برده ای دل از دلم ؛ پر پیچ و تابم کرده ای
ای تو سلطان دلم ؛ با من بمان ؛ ترکم نکن
برده ای وقتی دلم ؛ از چه جوابم کرده ای
روز و ماهم گشته خوش درگردش ایام سال
ماه تابان توام ؛ یا گیج و خوابم کرده ای ؟
پیش چشم عاشقان ؛ خواندی تو ماهم دلبرا
سر بلندم کرده ای ؛ دور از عذابم کرده ای
هر غزل گفتم بخوان و ؛ عشق را باور بکن
شعر گفتیم و دو بیتی ؛ تو کتابم کرده ای
دست شعرم را بگیر و ؛ خود ببر تا کهکشان
من زمین ؛ تو آسمان ؛ دور از ترابم کرده ای
حلقه بر دستم زدی ؛ کردی نشانم گوییا
مال خود کردی مرا ؛ کی انتخابم کرده ای ؟
@jomlatzibaa