خورشید،
از شیار چشم هایت چکّه می کند!
حل می شوم در صدایِ شیرینِ لبخندت!
ساعت چند دقیقه مانده به صبح
در صفحه ی مات آغوشت شناورم!
عشق، زندگی را
به صفحه ی دلم می کشاند
روز داستان کوتاه و بلندی است،
که در ادامه ی دوست داشتن تو
اتّفاق می افتد ...
#عرفان_یزدانی
﹝
@Jomlax ﹞