#احکام_خانواده_رهبری
زن فرعون و حضرت نوح(علیه السلام) نمونههایی برای مؤمنان و کافران
[راجع به مسئله خانواده و نگرش به دو جنس مرد و زن:] نارساییها زیاد و مشکلات فراوان است؛ علاج چیست؟ علاج این است که ما سراغ راهحل الهی برویم و آن را پیدا کنیم؛ چون دربارهی مسألهی زن و مرد، پیام وحی حاوی مسائل مهمی است؛ برویم ببینیم وحی دراینباره چه میگوید. وحی هم فقط به موعظه کردن بسنده نکرده، بلکه نمونهسازی کرده است. شما ببینید وقتی که خدای متعال میخواهد برای انسانهای مؤمن در طول تاریخ نبوتها در قرآن مثالی بزند، میفرماید: «و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأت فرعون».(۱) در زمان موسی، این همه مؤمن بودند، این همه کسانی در راه ایمان تلاش و فداکاری کردند؛ اما آن نمونه را اسم میآورد. این ناشی از چیست؟ آیا خدای متعال خواسته از زنان جانبداری کند؛ یا نه، مسأله چیز دیگری است؟ مسأله این است که این زن در اوج حرکت معنوی به جایی رسیده که فقط او را میشود مثال زد و لاغیر. حالا این قبل از فاطمهی زهرا(سلاماللَّهعلیها) است؛ این قبل از مریم کبری (سلاماللَّهعلیها) است؛ این متعلق به آن زمان است. زن فرعون، نه پیامبر است، نه پیامبرزاده است، نه همسر پیامبر است، نه در خانوادهی هیچ پیامبری بوده است. تربیت معنوی و رشد و بالندگی یک زن، او را به اینجا میرساند.البته نقطهی مقابلش هم هست؛ یعنی در فساد هم اتفاقاً همین است. باز برای اینکه خدای متعال بدترین انسانها را مثال بزند، میفرماید: «ضرب اللَّه مثلا للّذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط».(۲) باز هم دو زن را مثال میزند که بدترین انسانها بودند. زمان نوح و زمان لوط، این همه کفار بودند، بدها بودند، اما قرآن آنها را مثال نمیزند؛ زن نوح و زن لوط را مثال میزند.
این عنایت به جنس زن و توجه به اوجهای گوناگون و حضیضهای گوناگون زن، ناشی از چیست؟ شاید از این جهت باشد که قرآن میخواهد به نگرش غلط مردمِ آن روز دنیا - که متأسفانه امروز هم همان نگرش غلط باقی است؛ چه مردم جزیرةالعرب که دخترانشان را زیر خاک میکردند، و چه مردم امپراتوریهای بزرگ دنیا، مثل روم و ایران - اشاره کند.۱۳۷۰/۱۰/۰۴
بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان